همه با هم توی یه گردان بودیم، وقتیم زدیم به خط با هم بودیم تا اینکه توی یکی از عملیات ها، مرتضی زخمی بود و به دستور فرمانده اجازه نداشت با ما بیاد. با بچه های گردان عملیات کردیم توی این عملیات گردان به اسارت بعثی ها در اومد . وقتی فرماندشون با اون هیکل روبروی بچه های گردان که همه را توی یه گودال جمع کرده بود ایستاد و پرسید که دوست دارن مثل مادرشون حضرت زهرا به شهادت برسن یا نه؟
همه گردان نوای یا زهرا را بلند کردن ...
تا این صدا از بچه ها بلند شد، بعثی ها شروع به کتک زدن بچه های گردان کردن از هر طرفی که می اومد می زدن بیشتر ضرباتی هم که فرود می اومد به پهلوهای بچه ها بود، بچه مدادم کتک می خوردند، اما همچنان نوای یا زهرا شنیده می شد. وقتی بچه ها اسم مادرشون را صدا می زدند، فرمانده عصبانی تر می شد و با صدای بلندی داد می زد که باید همشون را مثل مادرشون زهرا به شهادت برسونید و با نیش خندی می گفت : اینا عاشقای زهران وقتی صداش می زنن به کمکشون میاد حالا هم صداش کنن شاید اومد ...
بچه ها در حین خوردن ضربات نوای یا زهراشون را قطع نمی کردن، تقریباً همه شهید شده بودن بجز یکی، اون هم سید حسین بود ...
فرمانده بعثی ها بالای سر همه راه می رفت تا مطمئن بشه همه شهید شدن اگر کسی هم مونده بود دستور شکنجه دوباره می داد ...
رسید بالای سر سید حسین پرسید مگه تو مادرت را دوست نداری چرا هنوز زنده ای؟ همین حین سید فریاد زد من عاشق مادرم زهرا هستم اما همیشه از خود مادرم خواستم که مثل پسرش امام حسین شهید بشم ....
فرمانده بعثی تا این را شنید دستور داد که سر سید را از بدنش جدا کنند ....
وقتی سر حسین از بدنش جدا شد دیگه کسی از گردان نمونده بود، همه با هم به سوی محبوب شتافتند . اما حالا با گذشت این همه سال مرتضی فرمانده یکی از گروه های تفحص که از بچه های همون گردان بود گفت : قبل از پیدا کردن گور دست جمعی بچه های این گردان چند مدتی بود احساس می کردم شب جمعه که میشه دو تا نور سبز کنار این قبر هست اولش اعتنایی نکردم فکر می کردم فقط خودم می بینم و گذاشتم به حساب اینکه شاید اشتباه کنم و یا اینکه نور اون حاصل از نور چراغی باشه نزدیک مرزِ، تا اینکه یه روز پنجشنبه همه بچه های گروه گفتن که این نور را می بینن و تصمیم گرفتیم بریم و از نزدیک ببینم که به این قبر دست جمعی رسیدیم . وقتی پلاک های بچه ها را پیدا کردم فهمیدم این همون کاروانی بود که من از اون جاموندم ....
با تمام وجود فریاد می زدم، اشک می ریختم و می گفتم بی وفاها آخه من پرچمدارتون بودم چرا ؟ چرا؟ چرا؟؟؟؟
سلام
آخرین باری که اومده بود مرخصی سه روز بیشتر وقت نداشت و باید برمی گشت، خیلی ناراحت بود رفتم کنارش دلیل ناراحتیش را پرسیدم بهش گفتم؛ بابایی چته چرا اینقدر ناراحتی؟ گفت: راستش بابا خیلی دلم برای امام رضا تنگ شده اما خودتون که می بینید باید زودتر برم سه چهار روز دیگه عملیات داریم . بهش گفتم خب محمد جوادم این که ناراحتی نداره زنگ بزن به فرماندتون بگو چند روز می ری مشهد بر میگیردی، نه نمیشه ایندفعه عملیات خیلی مهمه هشت ماهه بچه ها دارن روش کار می کنن . این را گفت؛ و بلند شد رفت شاهچراغ ...
وقتی برگشت دیدم آروم تر، گفت: من میرم خود امام رضا از دلم خبر داره دیگه خودش منا می بره و میاره اون موقع از حرفهاش چیزی نفهمیدم اما وقتی رفت و توی عملیات شهید شد (تو دلم گفتم طفلکی چقدر دلش برای امام رضا تنگ شده بود قسمت نبود بره) از معراج شهدا به ما زنگ زدند و گفتند: که بیاید شهیدتون را تحویل بگیرید من و مادرش هم رفتیم اما هر چقدر ایستادیم از جنازه محمد جواد خبری نبود همش فکر می کردم نکنه اشتباهی گفتن و محمد جواد شهید نشده باشه تا اینکه فرماندشون اومد و گفت: راستش را بخواید صبح که شهدای مشهد را می فرستایم شهرشون جنازه محمد جواد هم اشتباهی با اونها رفته من وقتی فهمیدیم زنگ زدم که بیارنش شما برید دو روز دیگه بیاید جنازه را بگیرید همون موقع یاد حرفش افتادم که گفت: « من میرم خود امام رضا از دلم خبر داره دیگه خودش منا می بره و میاره » به فرمانده گفتم: اشتباهی نرفته و قضیه را برای فرماندشون تعریف کردم که دل محمد جواد برای امام رضا تنگ شده بود و حالا امام رضا اون را دعوت کرده به شهرش . فرمانده یه نگاهی به من کرد و گفت: پس بگو موقع عملیات چرا هر وقت می خواستیم نام رمز عملیات را بگیم جلو تر از بقیه فریاد میزد یا علی بن موسی الرضا بعد نگاهی به آسمان می کرد و ادامه می داد ....
__________________
شهدا در قهقه مستانه عند ربهم یرزقونند...
سلام
یک روز در یک قرار تاکتیکی مشترک، نماز جماعت می خواندیم . از یکی از سرهنگ های ارتش خواستند پیش نماز شود. پای او به شدت آسیب دیده بود. وقتی درخواست کردند امام جماعت شود، قبول نکرد. چند نفر از فرماندهان ما از جمله شهید بروجردی به او اصرار کردند. هر چه سرهنگ گفت: نمی تواند، نماز بخواند، قبول نکردند. بالاخره او مجبور شد برود نماز بخواند، رکعت اول را خواندیم، وقتی می خواست برای رکعت دوم از جا بلند شود، گفت: « یا حضرت عباس »!
همه زدند زیر خنده و نماز به هم خورد! او برگشت و گفت: بابا من که گفتم من رو جلو نفرستید!
از شدت درد پا نتوانسته بود جلوی خودش را بگیرد و گفته بود: « یا حضرت عباس »!
منبع:حکایت سال های بارانی / مهدی مردی / ص180
میلاد امام رضا علیه السلام بر عاشقان حضرتش مبارک باد
شهدا در قهقه مستاه عند ربهم یرزقونند...
بذر عبارتست از یک گیاه رشد نکرده که در نتیجه سلسله فعالیت های پیچیده رشد و نمو بوجود می آید.
بدین ترتیب که در بساک پرچم گل،چهار حفره وجود دارد که محتوی یاخته های مادری گرده یا یاخته های مادری ریز هاگ است.هر کدام از این یاخته های مادری با دو تقسیم متوالی که اولین آن تقسیم کاهشی(کاستاژن)است تولید چهار ریزهاگ می کند،بنابراین هر ریزهاگ،نیمه گان است.یعنی مقدار فامتن ها(کروموزوم ها)یش نصف نبات مادری می باشد.هر ریزهاگ ممکن است بعداً به دانه گرده تبدیل شود،بدین ترتیب که هسته ریزهاگ بطریق تقسیم مستقیم یاخته ای تقسیم شده و تولید هسته زاینده و هسته روینده کند.هسته زاینده با تقسیم یاخته ای،در لوله گرده دو هسته ایجاد می کند که زایژه ها(گامت ها)ی نر هستند.
از طرف دیگر در داخل تخمدان هر گل یک یا چند تخمک قرار دارد که هر یک حاوی یک یاخته مادری "بزرگ هاگ"می باشد.این یاخته با دو تقسیم متوالی که یکی از آنها کاهشی(کاستاژن)است تولید چهار یاخته نیمه گان می کند.سه عدد از این چهار یاخته از بین می روند و یاخته باقیمانده،بزرگ هاگ نام دارد.
بزرگ هاگ رشد کرده "کیسه جنینی"تولید می کند که شکل بیضوی دارد.معمولا با سه تقسیم یاخته ای،هشت هسته در کیسه جنینی به وجود می آید که در اطراف آنها دیواره یاخته ای تشکیل می شود.این هشت هسته شامل سه گروه می شوند:گروه اول شامل سه هسته است که در نزدیکی دهانه تخمک یا میکروپیل(سفت)قرار دارد.در این گروه،هسته مسطح تولید زایژه ماده یا یاخته تخم زا می کند و نقش دو هسته دیگر که سینرژید(هم ارژه)نامیده می شوند بجز در مواردی که یاخته تخم از بین می رود و یکی از آنها جای آنرا اشغال می کند معلوم نیست.گروه دوم شامل دو هسته دیگر است که هسته های گاسه ای یا هسته های قطبی نامیده می شوند و در مرکز کیسه جنینی قرار دارند.این هسته ها بعداَ قسمتی از اندوسپرم(دان_درون)بذر می شوند که مواد غذایی را در خود ذخیره می کنند.
گروه سوم شامل سه هسته است که در انتهای کیسه جنینی قرار دارند و به نام پاد_سویال ها یا متقاطرها نامیده می شوند و وظائف آنها نیز روشن نیست.ضمن گرده افشانی،گرده از بساک به کلاله انتقال می یابد.در بازدانگان(مانند سرو یا کاج)تخمک کاملاَ برهنه است و دانه گرده مستقیماَ روی آن قرار می گیرد.ولی در نهاندانگان(مانند ارغوان و شمعدانی)گرده پس از آنکه روی کلاله قرار گرفت باید جوانه زده و هسته زاینده آن از طریق لوله گرده به تخمک برسد.لقاح بدین ترتیب صورت می گیرد که در کیسه جنینی یکی از زایژه ها(گامت ها)ی نر با یاخته تخم زا ترکیب شده و تخمک بارور شده یا زیگوت(زایوگه) را پدید می آورد که دوگان است،یعنی دارای یک جفت از هر فامتن (کروموزوم)است که یکی از آندو فامتن از نبات پدری و دیگری از نبات مادری است یاخته تخم زا پس از چندین تقسیم متوالی به رویان(جنین) تبدیل می شود.زایژه دیگر نر با هسته های گاسه ای (قطبی) ترکیب شده و داندرون (اندوسپرم) بذر را پدید می آورد.
بنابرین داندرون(اندوسپرم) سه گان است یعنی در هر مجموعه از فامتن ها یا به اصطلاح در هر ژنوم (فامگان) سه عدد از هر فامتن وجود دارد. با انجام لقاح،رشد سریع تخمدان شروع می گردد و پس از تغییرات فیزیکی و شیمیائی ی خاص،تخمدان تبدیل به میوه، و تخمک تبدیل به بذر می شود.
میوه
از ویکیپدیا، دانشنامه? آزاد.
در نبات شناسی به نهنج وتخمدان رسیده یک نبات گلدار، میوه میگویند. میوهها خود معمولاً تخم نوع خود را نیز در دل دارند.
هنگامی که در آشپزی بحث از میوه بهعنوان غذا میشود، این واژه معمولاً فقط به میوه گیاهانی گفته میشود که شیرین و گوشتدار هستند مانند آلو، سیب، مالته و... درحالیکه گروه بسیار زیادی از سبزیجات معمولی، مغزها و غلات، میوه گیاهان خود محسوب میشوند. میوههایی که معمولاً در آشپزی جزو میوهها به حساب نمیآیند عبارتاند از کدوها(مثل کدو و کدو حلوایی)، جواری، کچالو و فلفل سبز. اینها از نظر یک نبات شناس میوه هستند اما عموماً در آشپزی جزو سبزیجات در نظر گرفته میشوند. همچنین بعضی از ادویهها مانند فلفل شیرین و جوز هندی، میوه هستند.
گاهی اوقات اصطلاح «میوه کاذب» در مورد یک میوه مثل انجیر یا یک ساختار نباتی که مانند میوه است، اما از یک گل یا تعدادی گل حاصل نمیشود بکار میرود.
در بیشتر میوهها، گردهافشانی بخش مهمی از پرورش میوه است و عدم دانش کافی در مورد گرده سازها و گرده افشانها میتواند به تولید محصولات ضعیف یا نامرغوب منجر شود. در تعداد کمی از انواع تولیدی به نام بکرمیوهدهی (parthenocarpy) وجود دارد که درآن احتمال تولید میوه در غیاب گرده سازها / گرده افشانها وجود دارد؛ اینگونه میوهها بدون دانه هستند.
بازار میو? تسوکوجی در توکیو
رشد و نمو میوه
بعد از باروری تخمک دراثر عملی به نام «گرده افشانی»، تخمدان شروع به رشد میکند. گلبرگها میافتند و تخمک درون دانه رشد میکند. سرانجام تخمدان (دربیشتر موارد به همراه سایر قسمتهای گل) ساختاری را حول دانه یا دانهها بوجود میآورد که میوه نامیده میشود. رشد میوه تا زمان بلوغ دانهها ادامه مییابد. در برخی از میوههای چند دانهای، مقدار رشد گوشت میوه متناسب با تعداد تخمکهای بارور شده است.
دیواره میوه که از دیواره تخمدان گل بوجود آمده اغلب بصورت دو یا سه لایه مجزا به نامهای قسمت خارجی (Exocarp)، قسمت وسطی (Mesocarp) و قسمت داخلی (Endocarp) جدایش یافته است. در بعضی از میوهها بویژه میوههای یکپارچه که از یک تخمدان همبند حاصل شدهاند، سایر قسمتهای گل (از قبیل آوند گل که شامل گلبرگها، کاسبرگها و پرچمها است) با تخمدان در آمیخته شده و با آن رشد میکنند. اگر بخشهای دیگر گل که به آنها اشاره شد قسمت مهمی در میوه باشند به آن میوه ثانوی میگویند. چون ممکن است سایر قسمتهای گل در ساختار میوه موثر باشند لذا برای فهم چگونگی شکل گیری یک میوه خاص، بررسی ساختار گل آن بسیار مهم است.
سیبها از نظر رشد و نمو و شکل بسیار متنوع هستند وهمین مسئله ایجاد یک نظام طبقه بندی که دربرگیرنده تمامی میوههای شناخته باشد را مشکل میسازد. بعلاوه به نظر میرسد که بسیاری از اصطلاحات در رابطه با دانهها و میوه به درستی بکار نرفته است و این واقعیتی است که درک واژگان را مشکل ساخته است. دانهها، تخمکهای رسیده هستند؛ میوهها، تخمدانها یا برچههای محتوی دانه هستند. این توضیح را میتوان به این دو تعریف افزود که در واژهشناسی مربوط به علم گیاهشناسی یک مغز نوعی میوه است و واژه دیگری برای دانه نیست.
سه گروه کلی برای میوهها وجود دارد:
1. میوههای یکپارچه
2. میوههای فراهم
3. میوههای چند بخشی
میوههای یکپارچه
میوههای یکپارچه میتوانند خشک یا گوشتداربوده و حاصل رشد یک تخمدان ساده یا مرکب ولی با یک مادگی باشند. میوههای خشک ممکن است شکوفا (دارای دهانه برای بیرون فرستادن دانه ها) ویا ناشکوفا (فاقد دهانه برای خارج کردن دانه ها) باشند. انواع میوههای خشک و یکپارچه مانند میوههایی که در آنها بخشی یا تمام دیواره میوه (قسمت خارجی میوه) هنگام بلوغ گوشتداراست را میوههای گوشتدار یکپارچه مینامند. انواع میوههای یکپارچه گوشتدار عبارتاند از (با مثال):
توت، بادنجان رومی، آلو، گیلاس، شفتالو، زیتون، میوههای ثانوی کیله، سیب، ناک
میوههای فراهم
میوه فراهم از یک گل با تعداد زیادی مادگی بوجود میآید. نمونه آن تمشک است. توت فرنگی هم میوهای ثانوی فراهمی محسوب میشود که تنها در آن، دانهها درون تخمهای برهنهای (یک تخمه) قرار دارند. در تمامی این نمونهها، میوه از یک گل مجزا با تعداد زیادی مادگی بوجود میآیند.
میوه چند بخشی به میوهای گفته میشود که از یک خوشه گل بوجود آمده باشد (به نام گل آذین). هر گل یک میوه تولید میکند اما آنها بصورت یک مجموعه بالغ میشوند. مانندآناناس ،انجیر خوراکی و توت.
مراحل گل آوری و رشد میوه در noni یا توت هندی (Morinda citrifolia) را میتوانید بر روی شاخهای مجزا مشاهده کنید. ابتدا شکوفایی گلهای سفید به نام سنبله بوجود میآید. بعد از باروری، هر گل به یک شفت تبدیل میگردد و هنگامیکه شفتها رشد کردند بصورت یک میوه گوشتدار چند بخشی به نام میوهپیوسته در هم ادغام میشوند.