از جمله مسائل مهمی که در اقتصاد دانایی مطرح است، دانش، مهارت و یادگیری مستمر می باشد. به عبارت دیگر، توسعه و آماده سازی منابع انسانی جهت ورود به عصر دانش و اطلاعات از اهمیت حیاتی برخوردار است. درحالیکه به نظر می رسد سیستم کنونی آموزش و پرورش کشور قادر به پرورش نیروهایی دانش گرا و کار آفرین برای جامعه اطلاعاتی قرن بیست و یکم نبوده و نیازمند تغییر و تحول بمنظور حمایت از چشم انداز فن آوری اطلاعات کشور می باشد جهت نیل به این هدف، مدارس هوشمند
« Smart School» می توانند نقش مهمی را ایفا نمایند. مدارس هوشمند مؤسسات آموزشی می باشد که با اعمال تغییراتی در نحوه آموزش و مدیریت خود بصورت سیستماتیک، به آماده سازی دانش آموزان جهت رویارویی با عصر اطلاعات مبادرت می نمایند. اهداف این قبیل مدارس در کشور مالزی می توان به موارد ذیل اشاره نمود :
1. تولید نیروی کار متفکر و آشنا با تکنولوژی
2. توسعه و پرورش فیزیکی، ذهنی، احساسی و معنوی دانش آموزان
3. ارائه و فراهم سازی فرصتهایی به منظور بهبود تواناییها و استعدادهای دانش آموزان
4. افزایش مشارکت همگانی در حوزه آموزشی (دبیران، دانش آموزان، مدیران ،کارکنان مدارس و سطوح مختلف جامعه)
همانگونه که قبلاٌ نیز برآن اشاره شد کشور مالزی پیشگام دراجرای پروژه مدارس هوشمند، می باشد که مباحث مربوط به آن را از سال 1996 آغاز نمود. سپس در سال 1999 این طرح در90 مدرسه اجرا گردید وتا سال 2010، کلیه مدارس مالزی به مدارس هوشمند تبدیل خواهد گردید.
نکته بسیار مهم در این نوع مدارس تغییر شیوه یادگیری از شیوة مبتنی بر حافظه «Memory based learning» به شیوه مبتنی برتفکر و خلاقیت «Creativity based learning» می باشد. فرآیند آموزش و یادگیری درمدارس هوشمند از 4 جزء به شرح ذیل برخوردارمی باشد:
دوره تحصیلی: انتقال دانش ، مهارتها، ارزشها و زبان از طریق ارائه دوره های مختلف تحصیلی و یکپارچگی این عناصر برای رویارویی با عصر اطلاعات
فنون و روشهای تعلیم: بهره گیری از استراتژیها و سبکهای مختلف آموزشی بمنظور کسب اطمینان از ایجاد صلاحیتهای مورد نیاز در دانش آموزان با ارائه آموزشهای جذاب
ارزیابی : بهره گیری از سیستم ارزیابی online و پایگاه داده کاملی از اطلاعات مربوط به دانش آموزان در کل دوره تحصیل غیر تحصیلی آنان
مطالب و محتوای دوره های تحصیلی : ایجاد و تقویت تفکر چالشی و یادگیری با انگیزش در دانش آموزان، آموزشهای مبتنی بر شبکه و مواد درسی الکترونیکی
از جمله عواملی که در موفقیت و اداره مدارس هوشمند دخیل می باشند می توان به موارد ذیل اشاره نمود:
1. دانش آموزان
2. . دبیران
3. کارمندان و مدیران مدارس
4. والدین
5. سطوح مختلف جامعه
نکته بسیار مهم درمورد عوامل ذکرشده این است که مسئولیتها و و ظایف هر یک از عوامل فوق با وظایف سنتی آنهاکه درمدارس عادی وجود دارند متفاوت می باشد. به عبارت دیگر تکنولوژی مورد استفاده شده دراین مدارس شکل این ارتباطات را نیزمتفاوت می نماید، به عنوان مثال والدین می توانند در هر لحظه بصورت online از کامپیوتر شخصی خود از آخرین وضعیت تحصیلی فرزند خود آگاه شده و یا با دبیران وی تماس داشته باشند.
فن آوری اطلاعات
با توسعه و پیشرفت فناوریهای نوین در کشورهای مختلف، به خصوص در کشورهای پیشرفته و به دنبال آن انفجار اطلاعات در تمام بخشهای مختلف جوامع، پاسخگویی با شیوههای سنتی دیگر جوابگوی انسانها در زمینه انتقال سریع اطلاعات نبوده و لذا نیاز به شیوههای جدیدتر به شدت احساس میشد. با ورود کامپیوتر (رایانه)، دگرگونی عظیمی در امر انتقال و بازیابی اطلاعات به وقوع پیوست. در واقع میتوان به کارگیری رایانه را سومین تحول عظیم بعد از پیدایش خط - کتابت و اختراع چاپ دانست.
در چند سال اخیر، رشد شتابان فناوری اطلاعات و به دنبال آن توسعه شبکههای ارتباطی، افقهای تازهای در پیشبرد تحقیقات علمی، صنعتی، پزشکی و کشاورزی پدید آورده است. هر چند که شکل نهایی نهادهایی که از این دگرگونی بر خواهند خواست، هنوز نامعلوم است.
قدرت سحرآمیز شبکههای اطلاعاتی و توزیع آنها در گستره این کره خاکی، دگرگونیهای بنیادی را در ساختار نظام تحقیقات، توسعه و آموزش ایجاد کرد. این امر در کشورهای پیشرفته صنعتی که از این شبکهها استفاده میکنند، به خوبی ملموس است.
بر این اساس، میتوان اظهار داشت که در آستانه قرن دانش و اطلاعات، هر نوع برنامهریزی و تصمیمگیری و در مجموع هر نوع فعالیت حیاتی معقول، بدون کاربرد اطلاعات (به روز) و سازماندهی اطلاعاتی بر مبنای فناوریهای جدید در امر اطلاعرسانی، امری به دور از واقعیتهای جامعه جهانی یا به عبارت دیگر "دهکده جهانی " خواهد بود. در عصر فنون جدید تبادل اطلاعات، هر نوع فعالیت ارتباطی به منزله یک سرمایه ملی و در حکم پشتوانهایی برای نیل به اهداف برنامههای توسعه و نهایتا استقلال و خودکفایی کشورها محسوب میشود، بنابراین باید پذیرفت که بزرگراههای اطلاعاتی زمینهساز بستری مناسب برای توسعه کشورها هستند و جوامعی که از این امکانات محرومند، عملا قدرت مانور تجاری و علمی خود را تا حد قابل توجهی محدود میبینند.
بدون شک سرویسهای خدماتی و ارتباطی نوین و به دنبال آن جهانی شدن تجارت و بازرگانی، فعالیتهایی مانند شناسایی شرکای تجاری، برقراری ارتباط با خریداران و فروشندگان، معرفی محصولات و خدمات جدید، دستیابی به بازارها و منابع تهیه و تامین کالا با کارایی بیشتر و در عین حال کاربرد هزینه کمتر را امکانپذیر ساخته است. در این راستا، مصرفکنندگان این مجموعه عظیم و گسترده در برابر اطلاعاتی که از طریق کابل نوری بر روی صفحه تلویزیون و یا مانیتورشان ظاهر میشود، حالت انفعالی و گیرندگی صرف ندارند، بلکه میتوانند با توجه به امکاناتی که نرمافزارهای این مجموعه غیر قابل توصیف برایشان فراهم میآورند، انواع و اقسام حالتها را در نحوه دریافت و استفاده بهینه از اطلاعات به عمل آورند. هر چند که برخی از این اطلاعات تغییرات قابل توجهی در سطوح مختلف زندگی اجتماعی، فرهنگی و همچنین در روح و روان افراد بوجود آورده است و حساسیتهایی را از سوی دولتها، برخی گروههای خاص، انجمنهای مختلف، گروههای دینی و اخلاقی و بالاخره خانوادهها به دنبال داشته است.
اهمیت شبکههای اطلاعاتی تا آنجا پیش رفته است که امروزه، بسیاری از دولتها، کاربران را موظف به پرداخت پول و مالیات نمودهاند.
اما در همین راستا، این سؤال مطرح میشود بزرگراههای اطلاعاتی چه چیزی را با خود حمل میکنند که مردم برای دریافت آن باید پول و مالیات نیز بپردازند؟ پاسخ این است؛ "مهمترین کالای قرن بیستویکم یعنی اطلاعات ". بدون تردید فناوری اطلاعات و ارتباطات بیش از هر چیز دیگر در اقتصاد ملی و جهانی تاثیر فراوانی گذاشته است. توسعه شبکههای اطلاعاتی، نه تنها " اقتصاد اطلاعاتی"را حاصل نموده، بلکه از زاویه دیگر ، دگرگونی اطلاعات زیرساختهای ارتباطی مهمی را در نقاط دور و نزدیک جهان به ویژه در آسیای جنوب شرقی امکانپذیر ساخته است، تحصیل چنین اطلاعاتی جنبه استراتژیکی اقتصادی پیدا کرده و این امر باعث شده است، خود اطلاعات به صورت یک کالای اقتصادی مورد داد و ستد قرار گیرد.
از سوی دیگر شاهراههای ارتباطی این امکان را حاصل نموده که با استفاده از وسایل ارتباطی، رفتوآمد به مراکز کار تقلیل یافته و در عین حال با احداث خدمات اطلاعاتی در شئونات مختلف زندگی، مشاغل و کارهای جدید فزونی یابند و به استخدام و جذب نیروی انسانی کمک شود.
با توجه به آنچه گفته شد، روشن میشود که در آینده ماهیت اشتغال، تفریح، آموزش فرهنگ و همچنین زمان و مکانی که به آنها اختصاص میدهیم دگرگون خواهد شد. ارتباط با خط و کتاب، ماهیت فراگیری، آموزش و پرورش (چه برای مدرس و چه برای دانشجو)، همچنین شیوه تبلیغات و مبادلات شخصی، حرفهای و علمی و بالاخره نحوه سیاست و فرهنگ جامعه، در این گذر زمان تغییر خواهند کرد. یعنی همه چیز، از کسب علم تا اعمال قدرت دگرگون می شود. اما هیچکس نمیتواند از پیش، تاثیر این تغییرات را بر کردار و رسوم، یا روابط میان افراد، گروهها و فرهنگ ملل تعیین کند. همانگونه که هنگام رایج شدن صفحه گرامافون و رادیو، ادیسون و مارکونی قادر به پیشبینی موارد استفاده آنها نبودند.
بنابراین در جهان کنونی، هر حادثه اقتصادی – اجتماعی و هر تحول علمی – فرهنگی بر زندگی همگان موثر است و در دنیایی که ارتباط تنگاتنگ و سرنوشت مشترک اعضا روز به روز به یکدیگر نزدیک میشود، دسترسی شبکههای اطلاعاتی در همه زمینهها ضروری است . هیچ کس از اطلاعات بینیاز نیست و ارتباطات گسترده اعضا جامعه بشری چنان است که بدون اطلاعات نمیتوان در این جهان گام برداشت . گسترش شبکههای اطلاعرسانی در حقیقت گامی است برای پیوستن به ارتباطات جهانی و پیش از آن گامی است بلند در راه دستیابی به توسعه.
پدیده نوی فناوری اطلاعات و تأثیری که بر جنبه های گوناگون زندگی داشته به ظهور برخی تحولات بنیادی در روابط جوامع بشری منجر شده است. این پدیده با سرعتی چشمگیر خواسته های بشر را تحت تأثیر قرار داده و نیازهای جدیدی را به وجود آورده است.
فناوری اطلاعات، دانش، مهارت و یا روش فنی در بهره مندی از اطلاعات می باشد. توسعه روزافزون افزارهای مبتنی بر این فناوریها و سرعت فراوان تطبیق آن با نیازمندیهای انسان، موجب شده تا شکل جدیدی از محیط یادگیری و تعاملی خلاق، فعال و فراگیر ایجاد شود. تجربه کشورهای جهان نشان می دهد که نوآوری آموزشی و ایجاد تحول در نظام آموزشی و پرورشی بدون همراهی و پذیرش معلمان میسر نیست.در واقع کانون هر تحول و اصلاحی را باید در جامعه معلمان جستجو کرد. معلمان باید بدانند در چه شرایط متحول جهانی زندگی می کنند و فکر و عمل خود را به مرزهای محدود جغرافیایی منحصر نکنند. از قدرت خلاقیت برخوردار باشند و بتوانند عملاً حداکثر استفاده را از آن بکنند. باید به معلمان آموخت که شیوه های مبتکرانه و خلاق در کاربرد فناوری اطلاعات نیز وجود دارد مانند استفاده چند رسانه ای در تدریس و یا به کارگیری اینترنت و جستجو و پژوهش معلم و دانش آموز و امثال آن که تحول در آموزش و فراگیری را موجب می شود. با کمک فناوری اطلاعات می توان نابرابریها در دسترسی آموزشی و کیفیت آن را کاهش داد و معلمان می توانند دانش و مهارت دانش آموزان خود را ارتقا دهند. خلاقیت و تفکر نقادانه و یادگیری چگونگی یاد گرفتن آنها را تشویق کنند و بهبود بخشند. معلمان به نگرشی نیازمندند که جسارت استفاده از فناوری و خطرپذیری را تقویت کند و الهام بخش تفکر یادگیری مستمر و مادام العمر آنها باشد. معلمان با آشنایی و شناخت قابلیتهای فناوری می توانند از انواع فناوریهای مرتبط و متناسب با درس و محتوا بهره مند شوند و فرایند یادگیری را اثربخش تر و جذابتر کنند. استفاده از IT در فرایند تدریس موجب می شود حواس بیشتری از دانش آموزان به کار بیفتد و یادگیری بهتر صورت گیرد. دانش آموزان بیشتر به سمت برنامه هایی جذب می شوند که توانایی مشارکت فعال را به آنها می دهد و گاه مشارکت را الزامی می کند. با استفاده از IT معلم به کمک فراگیران می تواند، در ارتباط با موضوعی خاص اطلاعات گسترده ای را جمع بندی و نتیجه این تشریک مساعی را در اختیار کلاس قرار دهد.
تحقیقات نشان داده است که استفاده از IT به دانش آموز فرصت تسلط بر فناوری و خود راهبری می دهد. معلم با تغییر نقش خود از انتقال دهنده به تسهیل کننده می تواند به ارایه محتوای اطلاعات به دانش آموز بپردازد و از طرف دیگر فعالیتهای یادگیرنده را که نتیجه آن یادگیری است تسهیل کند. لازمه ایفای چنین نقشی وجود معلمان توانمند در زمینه موضوعهای مورد تدریس و کاربرد IT است.
معلم با استفاده از فناوری در کلاس درس می تواند این شرایط را فراهم کند:
1 - ایجاد تجارب یادگیری غیرمستقیم2- ایجاد ارتباط دقیق3- ایجاد علاقه به یادگیری4- افزایش امکانات یادگیری
معلم می تواند دانش آموزان را ارزشیابی کند، اطلاعات لازم را جمع آوری کرده و بازخوردهای مناسب را به دانش آموز ارایه کند. متأسفانه روشهای تدریس به کمک IT بیشتر در قالب جشنواره و مسابقات و برخی به صورت موردی استفاده می شود اما فراگیر نیست.
عوامل مختلفی در میزان به کارگیری IT در تدریس معلمان مؤثر است:
1- میزان آگاهی مدیران آموزش و پرورش در سطوح مختلف از امکانات IT 2- سطح کیفی آموزشهای ارایه شده به معلمان 3- امکانات سخت افزاری و نرم افزاری 4- نوع محتوای درسی 5- انگیزه معلمان و دانش آموزان
البته با تجهیز بیشتر مدارس به سخت افزارهای رایانه ای نمی توان تحولی در مدارس کشور ایجاد کرد؛ زیرا صرف سرمایه گذاری و کاربرد سخت افزاری و نرم افزاری IT و استفاده از آن، برای انبار کردن اطلاعات نیست بلکه مسأله مهم و اساسی توانمندسازی دانش آموزان برای رسیدن به مهارت خود رهبری در یادگیری است. معلمان باید از IT برای رشد حرفه معلمی و بهره وری فعالیتهای خود استفاده کنند. در این راستا تسلط و توان علمی و مهارتی معلمان از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
برای رفع مشکلات موجود موارد زیر پیشنهاد می شود:
1- اولویت قایل شدن برای سرمایه گذاری در زمینه ارتقای کیفیت آموزش معلمان به عنوان یک هزینه اثربخش، به این دلیل که به طور تصاعدی تأثیرگذار است.
2- مراکز تربیت معلم نقش مهمی در الگوسازی برای استفاده از فناوری در کلاس دارند. استفاده از IT به منزله یک نیاز اساسی است که باید با برنامه های تربیت معلم عجین شود. کاربرد فناوری در آموزش و تدریس باید آموزش داده شود. استفاده جسورانه از فناوری در کلاسهای درس تربیت معلم، یکی از بهترین روشهایی می باشد که ممکن است در ایجاد انگیزه مؤثر افتد. به این منظور، مدرسان مراکز تربیت معلم خود نیز باید در استفاده فناوری به منزله الگویی از یادگیری مادام العمر پیش قدم باشند و دانشجویان را ترغیب کنند.
3- استقرار شبکه های مدرسه ای که مدارس را به هم متصل می کند و هدایت آموزش مجازی برای آموزش معلمان می تواند کمک بزرگی باشد.
4- افزایش انگیزه معلمان جهت شرکت در کلاسهای آموزشی از طریق در نظر گرفتن امتیازها و تشویقهای مالی و... با انگیزه و علاقه مندی بیشتر
5- حضور متخصصان بیشتری در زمینه IT در مراکز آموزشی
6- فراهم آوردن امکان دسترسی آسان و کافی به IT برای تمام استادان، معلمان و دانشجویان تربیت معلمامروزه جهان با مسائل رعب انگیزی روبرو است: جنگ، افول اقتصادی، بیماری هایی نظیر ایدز و هپاتیت، فقر، بیسوادی کلاسیک و کارکردی، و... از مواردی هستند که هرچند نسل بشر را در این کرهی خاکی تهدید می کنند، اماخود محصول ناآگاهی، بی خبری و خودمحوری نوع بشر هستند.
تمدن برای پیشرفت و توانمندی انسان امکانات بالقوهی فراوانی دارد، اما آیا انسان برای دستیابی صحیح به دانش موجود و تقسیم صحیح منابع و سهیم نمودن تمام افراد در تعالی بشریت آموزش لازم دریافت کرده است؟ آیا نظام آموزشی موجود، به گونه ای هست که منجر به جذب دانش سودمند، قابلیت تعقل، مهارت ها و ارزش ها گردد؟
در قرن21، برای رسیدن به توسعهی پایدار به تفکرات جدید، روش های آموزشی متنوع، رویکردهای آموزشی نو و دیدگاهی متفاوت نسبت به علم و فرهنگ نیاز داریم. تنها آموزشی مناسب است که بتواند دنیایی امن و سالم را ایجاد و تضمین نموده و درکنار پیشرفتهای عظیم علمی، صنعتی و اجتماعی، همکاری های بین المللی را جهت دستیابی به توسعهی پایدار جهانی تشویق کند. برای دسترسی به توسعهی پایدار نیاز به آموزش تفکر انتقادی است.
ذکر ویژگیهای معلمین در قرن 21 به منزلهی این نیست که تا کنون معلمین دارای این ویژگی ها و صفات نبوده اند، ولی از آنجایی که قرن بیست و یکم، قرن اطلاعات، ابتکار، مهارت و سرعت می باشد، بنابراین ویژگی های معلم نیز در این قرن باید افزون تراز قبل بر اساس این اصول باشد و به آنها توجه بیشتری مبذول گردد