شخصیت اخلاقی امام رضا (ع)
از خوش اخلاقی امام سخن بسیار گفته اند. در این جا به چند نمونه آن توجّه کن و ببین که امام در برخورد با مردم به چه نکات ریزی دقّت می کرده است. همه اینها برای ما درس (چگونه زیستن) است:
ـ هیچ گاه با سخن خود، دیگران را آزار نداد.
ـ سخن هیچ کسی را قطع نکرد.
ـ به نیازمندان بسیار کمک می فرمود.
ـ با خدمتگزاران خود بر سر یک سفره می نشست و غذا می خورد.
ـ همیشه چهره ای خندان داشت.
ـ هرگز با صدای بلند و با قهقهه نمی خندید.
ـ هنگام نشستن، هرگز پای خود را در حضور دیگران دراز نمی کرد.
ـ در حضور دیگران هرگز به دیوار تکیه نمی زد.
ـ به عیادت بیماران می رفت.
ـ در تشییع جنازه ها شرکت می جست.
ـ از مهمانان خود، شخصا پذیرایی می کرد.
ـ وقتی بر سر سفره ای می رسید، اجازه نمی داد تا به احترام او از جای برخیزند.
ـ به پاکیزگی بدن، موی سر و پوشاک خود بسیار توجه داشت.
ـ بسیار بردبار و صبور و شکیبا بود.
اینها گوشه ای از اخلاق امام بود. آیا با داشتن این اخلاق و رفتار نباید خدا از او راضی و خرسند باشد؟ و آیا سزاوار نیست که او را (رضا) بنامند؟
آیا کسی که خدا از او خشنود است، مردم از او خرسند نیستند؟ این گونه هست که نام (رضا) برای آن امام بزرگوار برازنده و سزاوار است .
در کتاب تحفة المظفریه فی تذکرة اولاد الائمة در شرح اولاد حضرت امام همام موسی الکاظم علیهالسلام ذکر شده که در ثواب زیارت حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام مدفونه در قم، چهار حدیث از سه امام وارد شده است.
1- از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام که میفرماید: به درستی که از برای خداوند تعالی حرمی است که او مکه است، و از برای حضرت رسول صلی الله علیه وآله حرمی است که او مدینه است، و از برای حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام حرمی است که او کوفه است، و از برای ما اهل بیت حرمی است که او قم است. زود است دفن شود در او زنی از فرزندان من که اسم او فاطمه است: «من زارَها وَجَبت له الجنّة(1)؛ کسی که زیارت کند او را، بهشت بر او واجب است»، و در خبر دیگری آمده است: «اِنَّ زیارتها تعادل الجنّة.»(2)
2- از حضرت علی بن موسی الرضا علیهماالسلام در جواب سعد بن سعد که سؤال میکند از فاطمه دختر موسی بن جعفر علیهماالسلام، میفرماید: «من زارها فله الجنة»(3)؛ کسی که زیارت کند او را به بهشت میرود.
3- نیز از آن حضرت است که میفرماید به سعد، از ما نزد شما قبری است؟ عرض میکند: بلی، پدر و مادرم به فدای تو باد! فاطمه دختر موسی بن جعفر است؟ میفرماید: «من زارها عارفاً بحقها فله الجنة»(4)؛ کسی که با معرفت و شناخت ایشان را زیارت کند، پاداشش بهشت است.
4- حضرت امام محمد تقی علیه السلام میفرماید: «من زار عمّتی بقم فله الجنّة»(5)؛ کسی که زیارت کند عمه مرا در قم، بهشت برای او است.
پینوشتها:
1- بحارالانوار، ج 48، ص 316 - 317.
2- مفاتیح الجنان، ص 1023؛ بحار، ج 48، ص 317.
3- بحارالانوار، ج 48، ص 316 - 317.
4- بحارالانوار، ج 48، ص 316 - 317.
5- همان، ج 102، ص 265 - 266.
منبع:
شرح احوال حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام و امامزادگان شهر قم، تألیف شیخ محمدجواد شاه عبدالعظیمی .
ارزشیابی از دو واژه »ارزش»و«یابی» تشکیل شده است و به زبان ساده یعنی مشخص کردن مقدار ارزش یک پدیده(یا فرایند)یا داوری ارزشی در مورد یک شئ، پژوهشگران تعلیم وتربیت مفاهیم دیگری نیز برای ارزشیابی بیان کرده اند. مثلاً گی ارزشیابی را اینگونه بیان کرده اند:ارزشیابی را یک فرایند نظامدار برای جمع آوری ،تحلیل وتفسیر اطلاعات می داند. برای اینکه مشخص شود هدف های مورد نظر به چه میزان تحقق یافته یا می یابد.
ورتن وساندرز ارزشیابی را چنین تعریف می کنند: «در آموزش و پرورش ارزشیابی به یک فعالیت رسمی گفته می شود که برای تعیین کیفیت ،اثر بخشی یا ارزش یک برنامه ، فرآورده،پروژه،فرآیندریا،هدف یا برنامه درسی به اجرا در می آید».
در این تعاریف چنانچه پیداست عنصر داوری ارزشی کاملاً مشهود است، هیچ داوری و قضاوتی نمی تواند بدون شاخص وملاک مشخصی صورت گیرد ، قطعاً آنچه قرار است ارزشیابی شود با ملاک یا شاخص مورد نظر مقایسه می شود و نهایتاً اینکه ارزشیابی به تصمیم گیری می انجامد . بنابراین عنصر مهم وضروری دریک تعریف جامع و مانع از ارزشیابی عبارتست از داوری ارزشی ،مشخص بودن شاخص ، انجام فرایند مقایسه و نهایتاً زمینه سازی برای گرفتن تصمیم، پس می توان ارزشیابی را به طور عام چنین تعریف کرد : «ارزشیابی عبارتست از داوری آگاهانه ومستدل در مورد یک پدیده( فرآورده یا فرایند) بعد از مقایسه با یک یا چند ملاک مشخص به منظور تصمیم گیری .»
اما از آنجا که اندازه گیری مقدمه ارزشیابی است و معمولاً داده های لازم را برای ارزشیابی فراهم می کند ، می توان ارزشیابی رابه شکل زیر نیز تعریف کرد : ارزشیابی داوری آگاهانه در مورد ارزش داده های حاصل از اندازه گیری بعد از مقایسه با یک یا چند ملاک برای رسیدن به یک تصمیم گیری است . به طور مثال وقتی شما برگه های دانش آموزان را نمره گذاری و نمره هر فرد را ثبت می کنید به فرایند اندازه گیری پر داخته اید . در حالی که وقتی میانگین کلاس (مثلاً نمره15) را بعنوان یک ملاک در نظر گرفته وبه نمره 10که متعلق به احمد است ، بعد از مقایسه یا میانگین (15) بر چسب بسیـــــار ضعیف می دهید ، به فرایند ارزشیابی پرداخته اید . زیرا اولاً داوری ارزشی کرده ثانیاً این داوری بعد از مقایسه ی داده ی حاصل از اندازه گیری با یک ملاک بوده است.
اهمیت و ضرورت ارزشیابی
چرا باید ارزشیابی انجام شود؟ اگر ارزشیابی انجام نشود چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا ارزشیابی همیشه، همه جا و برای هر فعالیت ریز و درشتی لازم است؟ دلایل ضروری بودن و اهمیت داشتن آن چیست ؟ می توان گفت هیچ فعالیتی عبث و بیهوده انجام نمی شود و هدف یا هدف هایی را دنبال می کند . کشاورزی که زمین را شخم می زند ،باغبانی که درخت می کارد ، دانش آموزی که درس می خواند ، معامی که درس می دهد و..... همه وهمه به دنبال هدفی (یا هدف هایی ) هستند و برای رسیدن به این هدف ها (1) طرح و برنامه ای دارند،(2) این طرح و برنامه رات به شکلی اجرا و پیاده می کنند،(3) از وسایل و ابزار مختلف استفاده می کنند و..... حال سوال اینست که هر کدام از این افراد از کجا بدانند که به هدف های خود رسیده اند یا نه وبه چه میزانی ؟ طرح و برنامه ای که داشتهخ اند متناسب و در راستار رسیدن به هدف بوده است یا نه ؟ این عناصر و مؤلفه ها با هم سازگاری و هماهنگی داشته اند یا نه؟ این عناصر و مؤلفه ها و حتی هدف ها تا چه میزان در راستای نیاز های فرد و جامعه بوده است ؟ و...... هزاران سوال دیگر از این دست برای هر عامل انسانی (معلم، کشاورز، مهندس و.....) مطرح می شود که پاسخ آنها رافرآیندی به نام ارزشیابی می دهد ، به بیان دیگر ارزش یابی همچون نور افکنی است که در شبی ظلمانی روشن می سازد ما کجا بوده ایم، چگونه و با چه ابزارو وسایلی حرکت کرده ایم و به کجا رسیده ایم ، در حالی که اگر ارزشیلبی انجام نشود ما هیچگونه بینش وشناختی نسبت به خود و عناصر و مؤلفه های یک فعالیت یاذ دفرآیند و تحقق اهداف آن نداریم. بنابر این یکی از ضروری ترین فرآیند ها در چرخه ی آموزش و پرورش فرآیند ارزشیابی است که در ادامه با توجه عناصر اصلی آموزش و پرورش و نیروی انسانی ضرورت آن به بلررسیب جایگاه و اهمیت ارزش یابی می پر دازیم.
ارزشیابی از دیدگاه قرآن
سوره اعراف آیه 168:
و قطعنا هم فی الارض امما فهم الصالحون و فهم دون ذلک و بلوناهم بالحسنات و السیات لعلم یرجعون
و بنی اسرائیل را در روی زمین بشعبی متفرق ساختیم. بعضی از آنها صالح و رستگار و برخی به خلاف آن، وآنها به خوبیها و بدیها بیازمودیم باشد که باز گردند.
سوره محمد آیه 31
ولنبلونکم حتی نعلم المجاهدین منکم والصابرین ونبلو اخبارکم
والبته ما شما را در مقام امتحان می آوریم تا آن که در راه خدا مجاهده و کوشش دارد و صبری کندمقامش معلوم سازیم و اخبار و اظهارات شما را هم بیازمائیم
سوره بقره آیه155
ولنبلونکم بشیمن الخوف والجوع ونقصمن الاموال والانفس والثمرات وبشر الصابرین
والبته شما را به سختی ها چون ترس وگرسنگی ونقصان اموال ونفوس وآفات زراعت بیازمائیم وبشارت و مژده آسایش از آنسختی ها و صابران است.
سوره انعام آیه 165
ورفع بعضهم فوق بعض درجات لیبلوکم فی ما اتاکم ان ربک سریع العقاب وانه لغفوررحیم
ورتبه ی بعضی را از بعضی بالاتر قرار داد تا شما را در این تفاوت رتبه ها بیازماید که همانا خدا سخت زود کیفر و بسیار بخشنده و مهربان است.