آدرس سایت چاپار : https://www.chmail.ir
ابتدا طبق تصویر ذیل بر روی گزینه حساب کاربری جدید کلیک می کنیم
نام اثر : نیایش
مینیاتور
قطع : 110x80
در آینه ی چشمانش
آبی آسمان ، زیباتر است
وقتی درسایه سارنگاهش
می نشینم
خانه ی تاریک و سردم
گرم و روشن است
تقدیم به مادرم ، اولین آموزگارم
نام اثر : نیاز
نقاشی کنته
قطع : 50x70
خیلی ها در دنیای هنر کارهای خارق العاده ای انجام داده اند در همین داراب خودمان خیلی ها تلاش قابل توجهی کرده اند .اما اینکه یک نفر به سمت هنری برود که هیچ سابقه ای در شهرستان از آن در هیچ کجای تاریخ این شهر به چشم نمی خورد آغاز تولد یک هنر در داراب است.راه دوری نرویم استاد عزیز جناب آقای صدری از همین دست است .بزرگ مردی که خوشنویسی را در داراب برای همیشه نهادینه کرد و اینبار نیز در همین راستا یک بانوی داراب نیز اقدام به فعالیت در حوزه هنرهای تجسمی آن هم در رشته نگارگری کرده سرکار خانم فاطمه کمانه رسیدن به آمال دور از دسترس چیزی شبیه یک کشف تاریخی است برای اینکه بدانیم این بانوی داراب چگونه و از کجا سر رشته این هنر را بدست گرفته به سراغش رفتیم و گپ و گفتی دوستانه زدیم.
_ سرکار خانم کمانه قبل از هر چیزی بگویید اول عاشق نگار گری شدید و سراغش را گرفتید یا تفننی شروع کردید و شد یک دغدغه همیشگی؟
از دوران کودکی به هنر علاقه داشتم ، مایل بودم در زمینه ی های هنری فعالیت و تحصیل کنم . اما امکانات آموزشی و هنری فراهم نبود. در کنار تحصیل گمشده ای داشتم که مرا از ژرفای وجود به سمت خود جذب می کرد. گلدوزی ، قالی بافی ، خیاطی ، موسیقی و ... . حتی گاهی در خلوت خود با خودکار نقاشیهایی میکشیدم ولی مورد توجه قرار نمی گرفت . در مدرسه نه تنها تشویق نمی شدم که متهم به تقلب می شدم ، اینکه کس دیگری این آثار را کشیده است! در واقع اکثر معلمان، حتی معلمان هنر نمی خواستند استعدادهای بالقوه ی دانش آموزان خود را باور کنند . من نیز از این قاعده مستثتی نبودم و همیشه با این تهمت روبرو بودم که چه کسی نقاشیها را برای من کشیده است ! بعد از ازدواج ، در تهران ساکن شدم اما در تهران نیز فضا عجیب تر بود و در نهایت نتوانستم از محضر اساتید بزرگ بهره مند شوم . گوئی آنها هم ملاک های دیگری برای آموزش داشتند . شاید عدم باور اینکه کسی بدون آموزش آکادمیک به چنین مهارتی در نقاشی رسیده باشد برایشان کمی مشکل بود. بنابراین دوباره مجبور شدم در خلوت خود به فعالیتهای هنری بپردازم . در همین اثنا شروع به ترسیم نقش های گلدوزی کردم که حاصل آن تألیف دوازده جلد کتاب گلدوزی بود. دوجلد آن در سال 1371 به چاپ رسید و جلدهای بعدی هیچوقت امکان چاپ پیدا نکرد. علاقه بیش از حد به نقاشی مرا بر آن داشت تا با آزمون و خطا شیوه های دیگر نقاشی را تجربه و سپس به مهارت لازمه دست پیدا کنم . ابتدا با رنگ روغن کار کردم . بعد از مدتی به سراغ گواش رفتم و ابعاد جدیدی از نقاشی را تجربه کردم که ادامه این راه ، رسیدن به هنر نگارگری بود ، در حال حاضر نیز در کنار مینیاتور ، کشیدن نقاشیهای رنگ روغن مدرن و پست مدرن تجربه می کنم.
_ از کی نگارگری را شروع کردید؟
در سال 1385 توانایی خلق آثار مینیاتور با الهام از تابلوهای بزرگانی چون استاد فرشچیان را در خود احساس کردم ، بنابراین با اعتماد به نفس و توکل به خدا این کار را شروع کردم . نتیجه رضایت بخش بود و همین امر سبب شد تا با اعتماد به نفس بیشتر کار را ادامه دهم و نتیجه آن خلق آثار مینیاتور با موضوعات اخلاقی ،مذهبی ،تاریخی ، اجتماعی و ... بود که همگی حاصل ایده و تفکرات درونی خودم و انعکاسی از شرائط جامعه ، تاریخ کهن سرزمینم و مضامین عمیق عرفانی ، مذهبی و عاشورایی بود.
_ از چه اساتیدی در این مدت سود جستید؟
من تا به حال در کلاس هیچ استادی شرکت نکرده ام.
_ نگارگری هنری سخت است یعنی گاهی اساساً دور از دسترس محسوب می شود، شد که خسته شوید و قیدش را بزنید؟
هرگز ، چون من در نگارگری به افق های دور و درازی نگاه می کنم و هیچ گاه اینگونه نیست که ترسیم یک تابلو مرا خسته کند . نگارگری برای من ادامه ی راهی است که در هر لحظه ی آن به کشفی تازه میرسم و این کشف آنقدر در من شور و نشاط ایجاد می کند که به جای خستگی به من انرژی مضاعف میدهد.
_ برگردیم به خودتان کی و کجا متولد شدید و دوران تحصیل چگونه گذشت؟
من در دیماه 1346 در شهر داراب متولد شدم . در دوران تحصیل، به علت اشتیاق به درس ، همیشه موفق بودم و علاقه به هنر هرگز به عنوان عاملی بازدارنده برای درس و تحصیلم نبود .
_ در دوران مدرسه استعداد هنریتان به کدام سمت بیشتر بود؟ به عبارتی چه هنرهایی را تجربه کردید؟
متاسفانه ، چه در دوره ی دبستان و راهنمایی و چه در دوره دبیرستان ، جز نادیده گرفتن خلاقیتها و توانایی هایم چیزی ندیدم . در هر زمینه هنری که فعالیت می کردم از همان آغاز به جای تشویق ، متهم بودم به اینکه چه کسی برایم نقاشی کشیده است؟ چه کسی برایم گلدوزی کرده است ؟ حتی در طرح کاد ، رشته خیاطی نفر برتر شدم ولی به من گفتند چون شما از قبل به خیاطی مسلط بوده اید نباید جایزه دریافت کنید ! اسم من همیشه از فهرست برترین ها حذف می شد . بارها در استان در رشته های نقاشی ـ خط و گلدوزی مقام اول کسب کردم و حتی در مسابقه ی کشوری مقام آوردم ، ولی باز هم دریغ و افسوس از یک تقدیر خشک و خالی . این سرکوب ها به قدری در روح جان نوجوان من آثار منفی بر جای گذاشته بود که تا مدتی به کلی از ادامه راه هنر دلسرد کرده بود.
_ رسیدن به برخی هنرها ثقیل است برخی هم دور از دسترس مثلاً همین نگارگری. اگر امروز یک نوجوان دارابی بخواهد آموزش ببیند در داراب امکانش وجود ندارد؟ باید چکار کرد؟ بدون استاد می شود؟
بله بدون استاد هم می شود همانگونه که من این مسیر را بدون استاد طی کردم . البته به نظر من استعداد ذاتی شخص بسیار مهم است . فرآیند ایده ال و مطلوب در این خصوص آن است که سیستم آموزشی در مدارس ، استعدادهای افراد در زمینه های مختلف اعم از علمی ، ورزشی یا هنری را شناسایی کند و آنها را در مسیر رشد و شکوفایی قرار دهد . شاید آموزش تکنیک ها و روش ها 20? مطلب را به هنرجو منتقل کند ولی به جرأت می توان گفت که 80? بقیه به پشتکار و استعداد ذاتی فرد بستگی دارد. جای تأسف دارد که در سیستم آموزشی امروز کشور ، فرآیند و نظامی برای شناسایی و کشف زمینه های استعداد خدادای دانش آموزان و به دنبال آن هدایت و فراهم کردن زمینه های رشد و بارور شدن این استعدادها وجود ندارد و البته در شهر های محروم و کم برخوردار تر مثل داراب ، به دلیل فقدان زمینه های آموزشی و امکانات، این مشکلات بیشتر مشاهده می شود و به تبع آن زمینه های بروز و ظهور خلاقیت ها و استعداد ها نیز بسیار محدود است.
_ سیر تحولی نگارگری را که مطالعه می کنیم انگار فضای این هنر حرکت کندی دارد یعنی همچنان همان مفاهیم معنوی، مذهبی و شخصیت های افسانه ای از حیث ترکیب بندی و رنگ هم تکرار روی تکرار است احساس نمی کنید نگارگری نیازمند تحول در محتوا و تکنیک است؟
من نیز با شما هم عقیده ام و به همین خاطر همواره سعی ام بر این بوده که آثار جدیدم با رویکرد تحول و طرح های نو با مضامین و مفاهیم اجتماعی و فرهنگی باشد . هرچند دشوار ، ولی می توان طرحی نو درانداخت و ایده های جدید خلق کرد .
_ اساساً خلاقیت کجای نگارگری است چرا که اکثر آثار شبیه و نزدیک به هم است؟
فکر می کنم در قسمتهای قبلی به این سوال پاسخ داده باشم.
_ تاکنون شده به مضامین امروزی تر جهت آثارتان فکر کنید؟ به طور کل اعتقادی به تحول دارید یا خیر؟ چرا؟
بله نه تنها به این مسئله فکر کرده ام که در بسیاری از آثارم رگه هایی از این نوآوری را می توانید احساس کنید و خوشحالم که توانسته ام بین نگارگری و مسایل اجتماعی پلی ایجاد کنم
_ طی این سال ها خوشنویسی گاهاً با تکنیک های گرافیکی درآمیخته و محصول و اثر جدیدی خلق کرده؟ چرا در نگارگری چنین اتفاقی نیفتاده است؟
نقاشیخط بیشتر محصول دوران پس از انقلاب اسلامی است ، زمانیکه تنها هنر خوشنویسی ، هنر مطرح در نمایشگاهها بود و همین توجه مدیران فرهنگی باعث شد تا کسانی مثل جلیل رسولی ، محمد احصایی به نقاشیخط بپردازند زیرا برای نمایشگاههایی که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برپا می کرد نیاز بود که مخاطبان خارجی نیز با تابلوها ارتباط برقرار کنند و طبیعی است که خط به تنهایی نمی توانست رابطه ای با بیننده ی خارجی برقرار کند . به نظر من نقاشیخط پیشتر از آنکه نوعی نوآوری تلقی شود تمهیدی بود برای جذب مخاطب در نمایشگاهها
_ نگارگری دارای ترکیب بندی منتشر با پراکندگی یکسان و رنگ هایی در یک پاساژ رنگی است یا حداقل نزدیک به هم که خروجی هماهنگی می دهد، چرا نمی تواند غیر از این باشد؟
از نظر من کمپوزسیون ، چه در عکاسی ، چه در نقاشی و نگارگری باید جدی انگاشته شود همانگونه که در عکاسی نسبت پنج هشتم یا نسبت طلایی برای پرتره بهترین کادربندی را بدست می دهد در نگارگری نیز من همیشه به کادربندی آثارم فکر می کنم و می کوشم به جای آنکه آشفته بازاری از اشیاء و گل و پرنده در یک تابلو قرارگیرد ، به اندازه ی لازم برای موضوع فکر کنم و اینگونه نباشد که صفحه ای سفید را پر از المانهای مختلف که هیچ دخلی به هم ندارند کنم.
_ به نظرتان هنر آدمی را کشف می کند یا آدم استعدادش را بروز می دهد و توانایی اش را پیدا می کند تکلیف جوانان نقاط محرومی همچون داراب چیست، که در خیلی از حوزه ها از فضا و امکان آموزش محرومند؟
ببینید مهاجرت من به تهران ، نقشی در رشد و شکوفایی من نداشته است ، شاید اگر در داراب بودم زمینه شکوفایی من بیشتر فراهم می شد. در واقع من با پشتکار و آزمون و خطا و در خلوت تنهایی خودم به این مرحله رسیده ام . سیستم ، نظام آموزشی و تحصیلی و حتی امکانات شهر تهران به عنوان پایتخت کشور ، هیچ نقشی – تأکید می کنم هیج نقشی- در رشد و ارتقای من نداشته است . بنابراین هرچند این دریغ هست که در شهرهای محروم ، استعدادها بیشتر نادیده گرفته می شوند و زمینه بروز و ظهور پیدا نمی کنند اما این دلیل نمی شود که افراد دارای ذوق و استعداد هنری دلسرد شوند و دست از تلاش و کوشش در این راه بردارند.
_ زنان، مادران جامعه اند؛ خلق کردن در ذاتشان نهفته است، صحبت تان با دختران و زنان دارابی چیست؟
همانطور که عرض کردم فکر می کنم تنها راه برای ادامه ی راه در چنین جامعه ای پرتلاش ، سخت کوش و محکم بودن است بنابر این از دختران شهرم می خواهم به جای آنکه خدای نکرده نا امید و دلسرد شوند با اعتماد به نفس و پشتکار ، این مسیر را ادامه دهند . مطمئناً افقهای روشن در پیش است .
_ هنرمندان به دلیل روح جستجوگر و ایده آل گرایشان همیشه آرزوهای بزرگ دارند؟ حسرت چه چیزی به دلتان مانده است؟
شاید باور نکنید که من مایل به ادامه تحصیل در رشته ی پزشکی بودم و علاقه خاصی به اخذ درجه تخصص در جراحی زیبایی داشتم زیرا احساس میکردم که بازگرداندن زیبایی به یک چهره ی سوخته یا اسید پاشی شده ، یک هنر و عبادت است، هنر شفای جسم و روح ، اما دریغ که علی رغم بضاعت علمی ام با رودخانه ی پرخروش زندگی همراه شدم.
_ خیلی از هنرها به شدت فرّار هستند، مثلاً خوشنویسان تمرین نکردن یک روزه شان را هم حس می کنند، دست خشک می شود و حرکت نمی کند؛ نگارگری چه قلق هایی دارد؟
حد اقل در مورد من این قاعده صدق نمی کند زیرا اگر مدتی از نگارگری دور باشم به جای آنکه به قول شما دستم خشک شود ، با عشق و خلاقیت بیشتری به سراغ نگارگری می روم.
_ وضعیت استقبال مردم از این هنر چگونه است؟
متاسفانه اکثر نگارخانه ها و گالری ها ، ارائه کننده ی نقاشیهایی هستند که شکل تکامل یافته تر آنها سالهاست توسط غربیها تجربه شده است و مخاطبان هم مایلند کارهایی مشاهده کنند که خارج از قاعده باشد در حالیکه اگر به جای بهادادن به خلاقیتهای هنرمندانی که به جای پیروی کورکورانه از نمونه های دست چندم غربی ، برای هنر با اصالت و ارزشمند نگارگری اهمیت قائل بودند شاید شاهد این وضعیت برای هنر ناب و اصیل ایرانی نبودیم .
_ آثارتان را طی یک مرحله تمام می کنید یا زمان های متفاوت و متعددی می گذارید؟ فضای روحی و رنگ هایتان از دستتان در نمی رود؟
بستگی دارد گاهی تابلوی صد در هفتاد مینیاتور را یک هفته ای به پایان می رسانم. اما در مورد سوال دوم باید بگویم همانگونه که در سینما و تاتر منشی صحنه متوجه هست راکورد رنگها ، لباسها و فضا تغییر نکند در نگارگری نیز باید این قاعده رعایت شود .البته من چون از راه اختلاط و امتزاج رنگها به تجربه های تازه ای می رسم همیشه این راکوردها را به صورت ذهنی رعایت می کنم
_ در هفته چقدر وقت روی تمرین کردن و تولید اثر می گذارید؟
در حال حاضر بیشتر وقتم اختصاص به آموزش هنرجویان دارد . باشد که جفایی که در حق من شده در حق صاحب استعدادهای جوان نشود.
_ به نظرتان نگارگری می تواند آدم را پول دار کند؟ در مورد شما چگونه صدق می کند؟ اثرهایتان را فروخته اید؟ کلاً اهل فروش آثارتان هستید؟ با آثارتان چه می کنید؟
بارها حتی از خارج کشور ، تماسهایی برای خرید آثارم داشته ام اما متأسفانه همیشه زد و بند حرف اول را میزند . همانگونه که کنسرتهای استاد شجریان و سایر هنرمندان موسیقی اصیل ایرانی در خارج از کشور با استقبال روبرو می شود ، نمایشگاههای نگارگری نیز در صورت برگزاری در خارج از کشور بازار جدیدی را برای این هنر قرار به وجود خواهد آورد اما متاسفانه کار دلالان نقاشی زیره به کرمان بردن است یعنی تابلوهایی را به خارج از کشور می برند که هیچ ربطی با هویت و شناسنامه ما ندارد
_ کدام اثرتان را بیشتر دوست دارید؟
به دلیل سیادت و باور عمیق به مضامین مذهبی ، علاقه ی خاصی به نگارگری عاشورایی ام دارم و از این میان ، تابلوی ( لبان تشنه ی علی اصغر ) و غروب خونین ( شرح عاشورا) را بیشتر دوست دارم . تابلوی نسل سوخته و فریاد زیر آب را هم به دلیل مسایل اجتماعی دوست دارم.
نام اثر : فریاد زیر آب
نقاشی مدرن رنگ روغن
قطع : 120x90
هنگامی که سخنی ناگفته می ماند و دردی بی مرهم و آرزویی نقش برآب , هنگامی که از کنار انسانهای دردمند می گذریم بدون آنکه صدای رنج و اندوهشان را بشنویم, بی اختیار ماهیانی را به یاد می آورم که حتی در تور صیاد و در تلواسه بر خاک نیز حنجره ای برای فریاد ندارند.
تابلوی فریاد زیر آب , فریادگر دردهای نگفته است و رنجهای نهفته که گاه به مثابه ی یک زخم سرباز می کند.رنج را همیشه سیاه دیده ام و بی سبب نیست که این تابلو را تا آنجا که در توانم بوده تاریک مصور کرده ام.
فریاد زیر آب را تقدیم میکنم به تمام انسانهای دردمند ,که محکوم و محبوس درسیاهچال تقدیر و سرنوشت دست و پا میزنند و زبانی برای فریاد ندارند.