اعراب معتقد بودند به ماههای حرام و عدم جنگ و پرهیز از خونریزی در این ماهه پس هرگاه در میانه جنگی وارد ایام حرام می شدند موقتا میدان را رها و به خیمه های خود بازمی گشتند و با پرچم قرمزی مشخص می نمودند که هنوز در جنگند و منتظر اتمام ایام حرام
حسین ابن علی که شهید شد پیکر از سر جدا شده اش در کربلا باقی ماند تا رهگذری بنام درویش دَ دَ کابلی از آنجا عبور کرد و امام را به خاک سپرد سپس پرچمی سرخ بر قبر مولا نهاد به نشان اینکه او در ایام حرام به شهادت رسید
 پس از آن سالها گذشت و واقعه عاشورا دستخوش دروغ پردازی ها و بزرگنمایی های بعضی به ظاهر مداحان و واعظان قرار گرفت و عده ای دانسته یا ندانسته سعی بر تحقیر عشق و حذف عشق زمینی از این داستان نموده و از شیدایی حسین بن علی نسبت به شهربانو دختر یزدگرد سوم سخنی به میان نیاوردند اما امروز بعد از 1300 سال هر چند تقریبا همه از برقراری ارتباطات عشقی در این ایام پرهیز می کنند باز می بینینم بیشترین تعداد آماری از لحاظ برقراری ارتباطات عشقی و عشقورزی جوانان در همین دهه می باشد که این خود اعجاز کربلا و نشانه تقدس عشق (همان نمونه رایج زمینی و نه ماورایی) می باشد و باز بر فراز کربلا آن پرچم قرمز در باد می چرخد و به آنهایی که عشق را شرک می نامند هشدار می دهد که ما صلحی نکرده ایم فقط صبر کنید تا این ایام حرام تمام شود و آنگاه حسین ابن علی ابن ابی طالب از حرمت و آبروی عشق دفاع خواهد نمود

با نگاهی به کتاب شیعه استاد دکتر شریعتی

مخلص

ایمان فخار

کلیپی از یک قلف باز حرفه ای شایدم نیمه حرفه ای شایدم اصلا قلف بلد نیست

                                                        کلیک کن

ما کجائیم ز کجا آمده ایم

به کجا رفته چرا آمده ایم

مرغ باغ ملکوتیم اگر ، پس چر

دست دراز همچو گدا آمده ایم  
خانه یار کجاست ، در میخانه که بست؟

جام می  با چه شکست؟
یک نفر گفت که ما می داند

جز من و تو مگر مایی هست ؟

ما همه می دانیم
عرب و فارس و بلوچآذری های اصیل

زاهدی و لر و کرد و لک و گیل  
«به هزاران سند و مدرک و برهان و دلیل»
«کام ملت تلخ است»^*
کوشش و جهد کنیم 
کام را شهد کنیم 
دیده بر دیده نهیم و به هم عهد کنیم 
 که تا عمری هست
عمراً قهر کنیم .
دست در دست نهیم 
 اگرم هم پایی داد 
عمراً رقص کنیم!

پایه باشیم  روز غم

با همه زیاد و کم 
که بخندیم بلند 
نه بهم و نه بر هم . 
............................  باهم ( مثل آن خنده که در کودکی بود)
همچو نقاش ازل گشته و باران بکشیم 

مطربان دف بزنند
یک نفر آب بریزد همه جا 
کف زنان کف بزنند
شستشو باید کرد
یک نفر آب بریزد همه جا
یک نفر تی بکشد رو دلها
یک نفر آب بریزد از نو
یک نفر تی بکشد دلها رو

گرد گیری بکنیم همه دنیا رو

و بریزیم کنار نفرت و دعوا ها رو

تو لغتنامه فردا نباشه

هرچی اسمش فحشه

اونیکه نقاشه

وقتشه پیداشه

 واسه مجنون سینه چاک بکشه

لیف و کیسه واسه دلاک بکشه

اگه خواست رو ناخونا لاک بکشه

جونا رو سر بزیر و چشما رو پاک بکشه

که بخندیم بلند 
نه بهم و نه بر هم . 
............................  باهم(مثل آن خنده که در قطعه بالایی بود)
 شعر سبزی بسارئیم و بهاران بکشیم 

کودکان را به مهمانی یک قصه بریم 
یا حسن کرد شبستر باشیم 
یا چهل دزد به بغداد زنیم 
یاعلی مردان خان ، در ره کسب ادب 
عمر به تاراج دهیم!!
یا فرنگی گردیم 
با رابین هود به جنگل بزنیم
یا که نه برگردیم 
روی یک سی دی و کارتون بشویم !!!
البته اورجینال

که بخندیم بلند
نه به هم و نه بر هم .
............................  باهم ( مثل چی ؟ مثل چاپلین توی هالیوود) 
خط نثری چو سعدی بنویسیم و گلستان بکشیم 

لا اقل حوض بسازیم به اندازه شهر
لا اقل کوچ به یک کوچه بنبست بس است
می شود عالی شد
کافی بد نشویم 
 بد اگه بد باشه 
بره و تنها شه

همه با هم باشیم 
و بدی رو بکشیم
 اگه الان بکُشیم

 می شه ایران بکِشیم

وبختدیم بلند 
نه به هم نه بر هم 
............................  باهم (مثل دریا مثل جنگل مثل صحرا مثل رود) 
می شه ایران بکشیم اگه الان بکِشیم

                  یه کلیپ با نمک از یه نی نی

                            کلیک کن