در آرامگاه سکوی بزرگی ایجاد شده که توسط دیوارچههای کوتاهی به سه بخش تقسیم میشده است. در بخش شمالی هفت اسکلت قرار داشته، بخش میانی که کوچکتر از دو بخش دیگر است، بدون اسکلت و بخش جنوبی دارای دو یا سه اسکلت بوده است. در پای سکو در جنوبیترین قسمت آرامگاه، مجاور درب ورودی تعداد ده اسکلت بصورتی بی نظم بر روی هم قرار داشتند. به این ترتیب مجموعاً حدود 21 یا 22 اسکلت در معبد پیدا شدهاند. تقسیم بندی سکوی آرامگاه به بخشهای مختلف خود گواه اینست که این مقبره برای تدفین اشخاص متعددی ساخته شده و احتمالاً یک آرامگاه شاهی نمیباشد. وجود اسکلتهای متعدد بر روی سکو و انباشته کردن اسکلتهای قدیمی در گوشه آرامگاه نیز این مسئله را تأیید میکند. با توجه به اکتشافاتی که در نقاطِ مختلفِ منطقه انجام شده است، درب ورودی آرامگاه پس از هر تدفین با سنگ یا آجر بسته و در هنگام تدفینهای بعدی مجدداً باز میشده است. مشاهداتی که در هفت تپه شده، نیز حاکی از این مسئله میباشد.
در 45 کیلومتری جنوب شرقی شهر شوش یکی از اعجب انگیزترین آثار باستانی جهان متعلق به 3200 سال پیش مشهور به زیگورات چغازنبیل وجود دارد . چغازنبیل به ساختمان طبقاتی معبد ایلامیان که توسط اونتاش گال پادشاه این قوم در سال 1250 قبل از میلاد ساخته شد اطلاق می شود که این شهر را دور اونتاش نیز می نامند. این شهر متشکل از سه حصار تودرتوی خشتی است. دروازه این شهر در قسمت شرقی بنا واقع شده است. در حد فاصل حصار اول و دوم کاخ های شاهی و آرامگاه سلاطین قرار دارند. در حد فاصل حصار دوم و سوم آثار و بقایای تصفیه خانه آب مربوط به آن دوره است و در مرکز حصار سوم معبد چغازنبیل قرار دارد. ابعاد معبد اصلی 105*105 متر است و تمام ساختمان از 5 طبقه ساخته شده است که امروزه حدود 5/2 طبقه آن باقی مانده است. ارتفاع این بنا 53 متر بوده و امروزه حدود 25 متر آن باقی مانده است.
چغازنبیل به بنای زیگورات محدود نمی شود بلکه مشتمل به حصاری است که با وسعت 800*1200 متر حول یک مجموعه گرد آمده است . محوطه مقدس چغازنبیل از طریق هفت دروازه با محیط اطراف ارتباط دارد . در درون این مجموعه سه معبد با حیاطهای سنگ فرش وانبارهای متعدد آلات وادوات جنگی قرار دارد .
نکته قابل توجه در ساخت این بنا این است که تمامی طبقات این بنا بروی خاک بکر قرار گرفته اند.
این معبد در سال 640 پیش از میلاد به دست آشور بانیپال ویران شده است.
عملیات باستان شناسی این بنا در سال 1325 آغاز شد و تا سال 1341 ادامه داشت . باستان شناس و تاریخ نگار معروف گیرشمن به همراه همسرش در حفاری های آن شرکت داشتند.
چند وقت پیش از طرف یکی از شرکت های وابسته به شرکت نفت قرار بود TNT در اطراف آن کارگذاشته و برای نفت، لرزه نگاری شود که جلوی آن گرفته شد.
به نام یزدان پاک
وقتی کاخ های نیمه ویران هدیش تخته جمشید را می بینی که خاکسترش تا امروز مانده یا آپادانای شوش خودمان را می بینی که بر خاک غلتیده است شاید با خود بگویی دیگر تمام شده است و باید بپذیریم که اینها تمام شده اند و تاریخ گذشتگان برای ما نان و آب نمی شود. اما وقتی همت غربیها را برای ساختن دروغهایی علیه همان تاریخ می بینی می فهمی که نه چیز مهمی در دل این خرابه هاست چیزی که باعث می شود وقتی اسکندر در دنیای واقعی می آید آریو برزن با تمام وجود و غیرت و تا آخرین قطره خون در دفاع از وطن به استقبالش می رود اما وقتی از استودیوهای هالیوود می آید مردم نیمه وحشی ایران با رقص و آواز به استقبالش می آیند. براستی آن گنجی که در دل این خرابه هاست را چرا نمی بینیم؟ آنجا غرور ملت ماست که آنها نمی توانند آن را تحمل کنند. صرف نظر از تمام مسائل سیاسی جهان هزاران سال است که سنگربان شرق به عنوان سمبل محبت، دوستی ، انسانیت و خداپرستی بوده ایم و اکنون نیز باید سنگر را حفظ کنیم. در فیلم 300 درست مثل یک فیلم انیمیشن کودکانه سعی شده تا در یک طرف که اسپارتیها هستند به عنوان مظهر خرد، عشق و میهن دوستی نشان داده شوند و در طرف دیگر ایرانیها که در نهایت حماقت، شیطان صفتی و برده داری و وحشی گری هستند. اینها همه دروغ هستند و تقریبا از نظر تاریخی وارونه اند. چرا ؟ چون:
1- در فیلم بارها عنوان می شود که ایرانیها برای به بردگی گرفتن اسپارتی ها آمده اند و در جایی از فیلم پادشاه اسپارت به خشایارشاه می گوید شما این همه برده دارید دیگر ما را برای چه می خواهید! و این درحالی است که بر اساس مستندات تاریخی ایرانیان باستان هرگز برده دار نبوده اند و در هرسرزمینی که حکومت کرده اند راه و رسم برده داری را برانداخته اند چنانچه کوروش بزرگ در کتیبه خود می گوید "من برده داری را در بابل بر انداختم". عدالت محوری و مبارزه با برده داری هخامنشیان با توجه به آثار بی شمار تاریخی در این زمینه مطلب مطلقا اثبات شده ای است.
2- در فیلم اسپارتی ها را انسانهایی دانا و با خرد جمعی نشان می دهد که این کاملا برخلاف مستندات تاریخی خودشان است چرا که آتنی ها در مستندات تاریخی خود همواره از خوی وحشی گری و غارتگری اسپارتها نالیده اند و فراموش نکنید که بعد از همین وقایع تاریخی اسپارتها پس از یک جنگ و محاصره طولانی آتن را که نقش بزرگی در تمدن بشر ایفا کرده بود را برای همیشه نابود کردند و آکادمیا را با خاک یکسان کردند.
3- در فیلم سعی شده است تا شاه ایران (خشایارشاه) خود را در مقام خدایان یا حتی خدای خدایان! ببیند و در چندین مرتبه خود را شاه-خدا می خواند و این در حالی است که در در تمام کتیبه ها و آثار هخامنشی هرگز چنین چیزی دیده نمی شود و حتی فروهر که نماد روح انسان است دست به سوی آسمان دارد و در کتیبه ها از یاری اهورامزدا برای ساختن بناهای باشکوه سخن گفته شده و همین خشایار شاه که تصویر حکاکی شده او با لباسی بسیار زیبا و مفخر و ریش و مویی بلند در تخت جمشید حک شده در کتیبه ای در کنار دروازه ملل می گوید "به یاری اهورا مزدا دروازه ملل را بنا کردم". حال مقایسه کنید خشایار شاه فیلم 300 را که سری کچل و زشت که حتی روی صورت خود حلقه های احمقانه ای وصل کرده خود را همردیف خدایان می داند.
اگر چه یونانیها خود در زمان نوشتن تاریخ به خاطر رقابت دیرینه ای که با ایرانیان داشتند متعصبانه (مثل نگاه ما به تورانیان) قلم می زدند اما این فیلم بی هیچ شکی کاملا مغرضانه است و حتی حرمت تاریخ یونانیان را حفظ نکرده است. و از جهت حتی توهینی به آنان است.
یافتـن کـار در کـانـادا بـرای مهـاجـران نـو رسیـده
ده روش مـهـم بـرای کسـب تجـربـه کـاری در کـانـادا