خدایا به این فرشته نانجیبت یه اخطار بده.بهش بگو نکنه اینکارو... داغون کردن این و اون چه لذتی داره... د آخه بیجا میکنه دعوت میکنه. به خودت قسم از جهنمت ترسی ندارم... اون روز که به همه لبخند میزنی. اون روز از شرم سرم رو حتی بالا نتونم بیارم. اونوقت چی بگم چه توجیهی؟ اگه منو نبخشی................ اگه خشمت نصیب من شه...... وای از اون روز. میرم ابلیس و داداشاش رو به آتیش میکشم. خودشون که آتیشن پس چه کنم.؟ تقصیر کی بندازم؟ آخه دیگران چه ربطی به من دارن.؟ میگه اگه حس خدا رو ندارید عیب نداره من که هستم. عجب کلوپ بزرگی پر از طرفدار. همه دورش میگردن. خیلیا نطلبیده مجنونشن. ببین چی کار کرده که حتی نمیذاره بنده هات خاک رو از رو قرآنت فوت کنن... اگه بخواد اینجوری پیش بره قلاده شو دور گردن همه میندازه.. خدایا نگران دیگران نیستم اونا رو تو قبر من نمیذارن. خودت خواستی روشنشون کن. .......................................... تو بزن منو زمین عیب نداره منم به نام خدا دوباره پامیشم. حالا بجنگ تا بجنگیم. اما یه بار هم نوبت من میشه اون روز دیگه روز تو نیست. اینو به داداشاتم بگو. من بیخیال نمیشم... اینو از تمام وجودم گفتم شنفتی؟ حالا هی بخند...!
مدتی بی حرمتی بسیار شداین زمان ازخواب دل بیدار شد
محو کن بی حرمتی های مراعفو کن دون همتیهای مرا
ای عطا از تو خطا بر ما مگیرای وفا از تو جفا بر ما مگیر
آید از ما آنچه آید از لئیمتو بکن نیز آنچه آید از کریم