سلامی دوباره.
از چی و از کجا گفتن...!
یه زمانی با تمام وجود صحبت از اعتقادات و دین و...
یه زمانی داغ علم وسط پیشونی خورده بود...
یه زمانی انتقاداتی به مسائل مختلف و آسیبهای پیرامونش...
تو یه چرخه بزرگ از زندگی که قوانین خاص خودشو داره همه فرو رفتیم.
چرخه ای که هر کی نخواد باهاش را بیاد زیر چرخ دنده هاش له میشه.
چرا زیاد دور بریم...؟ همین نزدیکیا. نه بابا اونو نمیگم خودتو میگم.
نه اصلا چرا تو؟ خودم که از تو هم نزدیک تره.
آقا میلاد تو که اینجا داد و بیداد میکنی. خودت چی؟
آقا میلاد برای پیشبرد کارات چقدر به اینو اون شیرینی میدی؟
ـــــ چاره ای هست؟
شیطونک های کوچیک و باحال با عناوین مختلف تو پوشش ما آدما.
ـــــ چاره ای هست؟
جایی که همه زیر زمینی کار میکنن. پشت ظاهری آراسته...
ـــــ چاره ای هست؟
مرگ تدریجی وجدان های انسانی و رونمایی از پروژه های عظیم حیوانی...
ـــــ چاره ای هست؟
تو این جا دنبال چی هستی؟ ترک از گناهان.؟ کدوم گناه داداش. گناه چیه؟
این واژه بی معنا چیه که میگی. دورو برت رو ببین کو گناه.؟
اینا که گناه نیست. عرف جامعه هست.
ـــــ چاره ای هست؟
راه های رسیدن به خدا زیاده...از دزدی بگیر تا ریا و دروغ و زرنگی و شیطونک بازی....
برای رسیدن به خدا راهی زدیم دویدیم و دویدیم ته راه شیطونو دیدیم میخندید و بای بای
میکرد. دست تو جیب کردیم به جای تسبیح و قرآن. دزدگیر ماشینو و یه دسته اسکناس و...
آره دیگه این اولین قدمهای عرفان شیطانیه. جایی که به همه مقدسات میخندن.
جایی که همه چی به نام خرافه حذف میشه و پست ترین کارا به عنوان عرف جا میوفته...
ـــــ چاره ای هست؟
...بابا این مزخرفات چیه میگی میلاد... مثل یه کبک باش و زندگی خودتو بچسب.
((ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که خود را به زحمت بیفکنی.
فقط آنرا برای یادآوری کسانی که (از خدا) میترسند نازل ساختیم.
او خداوندی است رحمن که بر عرش مسلط است.
اگر سخن آشکارا بگوئی (یا مخفی کنی) او پنهانیها و حتی پنهانتر از آنرا نیز میداند!
من الله هستم، معبودی جز من نیست، مرا پرستش کن و نماز را برای یاد من به پادار.
رستاخیز بطور قطع خواهد آمد من میخواهم آن را پنهان کنم
تا هر کس در برابر سعی و کوشش خود جزا ببیند.
او خداوندی است که معبودی جز او نیست و برای او نامهای نیک است.))
یاحق