سلام
امروز به کوه زدیم. من و برادرم. باد شدید می وزید. روز مناسب نبود اما ما وقتی حرکت کنیم دیگر منصرف نمی شویم. با این که روزه بودیم و این روزهای آخر ماه مبارک رمضان ، بدن واقعا کم می آورد، اما طبق معمول خم به ابرو نیاوردیم. ابتدای راه کمی دهانمان خشک شد و به نفس زدن افتادیم اما بعد که سر بالایی تمام شد و به خط الراس رسیدیم و قدمها منظم شد مشکل حل شد. در مسیر دلیجه های زیادی دیدیم. این فصل دلیجه های مهاجری که به سمت جنوب کوچ می کنند در آسمان ما فراوانند. قرقی هم دیدیم. در کوهپایه ای یک گله کبک دیدیم که بیشترشان جوجه امسال بودند. معلوم می شود که فصل گدار است. عقاب ها و شاهین ها هم در حال چرخ زدن دیده می شدند. حرکت ما یک گرگ را از مخفیگاه بیرون آورد. در دامنه ای که از گون های بلند پوشیده شده بود روباهی دیدم که به جایی خیره شده بود. تا دوربین را آماده نمودم و چند ثانیه از آن فیلم گرفتم متوجه شد و فرار کرد. البته به سمت همان نقطه رفت که صدای جیغ کبک ها بلند شد. به آن سمت دویدم. اثری از روباه نبود اما چند کبک پریدند. در مسیر اثر تخریب ماشین هایی که سنگ کوه را برای پی ساختمان جمع می کنند کاملا محرز بود. گله های گوسفند با تعداد زیاد در حال چرا بودند که با این خشکسالی خاک کوه را به راه انداخته بودند. امیدوارم روزی مشکلات واقعی این طبیعت بیپناه حل شوند. بعد از ظهر خسته و با دهان کاملا خشک برگشتیم اما حاصل این کار علاوه بر مواردی که همه می دانند چند قطعه فیلم بود. امیدوارم شما نیز به طبیعت بروید و ما را نیز با نظرات خود راهنمایی نمایید.
یا حق
شیفته طبیعت.