سلام
امیدوارم به دیر آمدن ما عادت کرده باشید.
باز هم داستانی تلخ و جالب. دیروز یک دلیجه زخمی به دستم رسید.نمی دانم کدام ناجوانمردی این پرنده با شکوه را با تفنگ ساچمه زنی هدف قرار داده است. تا وقتی از این احمق ها پیدا می شود هم طبیعت در خطر است و هم حیثیت شکارچی های با اخلاق نیز زیر سوال می رود. این پرنده دوست داشتنی معمولا در این فصل به منطقه ما مهاجرت می کند. معمولا در دامنه هایی که باد را به بالا می راننند در وسط آسمان درجا بال می زند و در هوا ثابت می ماند. از شکارچی و انسان ترس زیادی ندارد و در این حالت می شود به راحتی با تفنگ ساچمه زن آن را مورد هدف قرار داد. پس برای یک شکارکش بی اخلاق فرصت مناسبی برای خالی کردن عقده است. امیدوارم دوستان خواننده این مطلب از این دسته افراد نبوده و از سخنان بنده ناراحت نشوند. اگر احیانا هستند یا کسی را می شناسند که هست، در تغییر روش نادرستشان بکوشند. ما باید به طبیعت احترام بگذاریم. من مخالف شکار نیستم ولی هرچیزی رسمی دارد. بحث ناجوانمردی جداست.
بگذریم. کمی هم از زیبایی ها بگویم. امروز در عبور از جاده در بالای سرمان عقاب های طلایی با ارتفاع کم پرواز می کردند. متاسفانه زباله های شهری در حاشیه جاده در کوهپایه ای انبار می شوند و باعث جذب جانوران مختلف می شوند. عقاب ها بزرگ و با شکوه از وزش باد لذت می بردند و در لبه کوه با انرژی کمی به راحتی اوج می گرفتند. چند کلاغ مزاحم هم در اطرافشان چرخ می زدند. بسیار جالب بود.
اما دلیجه. بال راستش از استخوان نوک بال شکسته و تقریبا استخوان خرد شده. من با یک مقوا آنرا آتل بندی کردم ولی با وجود پروبال کار دشواری است و مطمئن نیستم که خوب جفت شده باشد. امیدوارم روزی دوباره بتواند پرواز کند. آخر پرنده شکاری بی پرواز هیچ است. مرگ پرنده شکاری وقتی است که نتواند پرواز کند.
یاحق
شیفته طبیعت