راستش من از مسافران همیشگی مترو هستم . روزهای اول که در این مار آهنین سوار شدم همراه با شادی و نشاط و حس غرور از رفاه برای یک جامعه ایرانی شدم.برام خیلی خوشایند بود که ایرانی را در رفاه میدیدم.جند مدتی گذشت و دیدگاهم تکراری شد و یواش یواش مظاهر پر انتقاد و بعضا زشت اون به سراغم اومد و چون فکر می کردم غیر عادی است سعی نمودم از این صحنه ها فیلم برداری کنم. اگر فیلم هایم الان بود شاید به 10 حلقه می رسید اما چون انها هم تکراری شدند از خیرشان گذشتم و حالا بر آن شدم تا اون صحنه ها را به همراه مواردی که به روز رویت می کنم به رشته تحریر در آورم که البته بیشتر آنها دردآور است تا خنده دار.پس اگر شما هم چیزی دارید مرا یاری کنید تا فصل مترو را در کتاب در تهران چه خبر کامل کنیم.ممنون