امام در صفحاتی چند {1} سعی در تعلم اخلاص و درجات آن و به علاوه درجات اهل الله و مراتب آنها دارد و در همین حین موکدا تاکید می کند که عزیزا سعی کن با مثال هایی که من میزنم و اتصال قلبت با ساحت ربوبی، این مطلب را خوب درک کنی که انکار هر چیز تو را (از چیز هایی)محروم می کند و انکار مقامات اهل الله نیز، تو را از ادامه ی مسیر، که اصل همین ادامه دادن و رسیدن است، باز ندارد.
تا می رسد به اغوای شیطان و کبر او. همانجایی که شیطان خود را عددی می شمرد و موثر و می گوید من اغوا می کنم و از راه بدر می کنم. لاغوینکم ... انگار امام می خواهد به ما گوشزد کند که هر شرکی از همینجا نشات می گیرد که ما خود را مستقل ببینیم. وقتی خود را مستقل دیدیم، خیال کنیم در کائنات کاره ای هستیم. وقتی چنین شد و چنین توهمی را در سر پروراندیم، برای رسیدن به هدف، محتاج ریا برای دیگران و رفتن و طلب دنیا و ...مشرک شویم.
خدا به او می گوید اذهب. و می دانیم که خدا منظورش از اذهب (برو) فرمان به ناشایست نیست. من از این اغوای شیطان و آیات همسان دیگر، (درس آقای جوادی آملی – سوره اسراء) حدس می زنم که شیطان هم برخلاف آنچه ما می پنداریم در این عالم هیچ کاره است و با کسانی که خود بستر را برای فعالیت او باز می گذارند، شاید بتواند وسوسه ای بکند. ابتدا ما هستیم که نفس مان را برای نجوای شیطان آماده می کنیم و هدف و هواهای خود را نیز میچینیم. سپس شیطان می آید و خط می دهد و سفارش می دهد و آنگاه باز هم این ما هستیم که سفره را میچینیم.
{1}:ص 127 کتاب آداب الصلوة