سال شصت و ششم هجری است. شهر کوفه شاهد قیامهایی بوده و هست. قیام عبداللّه بن عفیف اَزْدی به دفاع از حقانیت حسین شهید و افشای چهره کریه ابنزیاد و امام گمراهش یزید، قیام توّابین به خونخواهی دخترزاده پیامبر(صلی الله علیه و آله) و جبران گناه خویش در ترک یاری وی و اینک قیام مختاربن ابی عبیده ثقفی به خونخواهی حسینبن علی(علیهماالسلام).
مردان و زنان بسیاری که بعد از عاشورای سال شصت و یک هجری سخنان گرم و آتشین امام سجاد(علیهالسلام)، زینب کبری(سلام الله علیها) و فاطمه دختر امام حسین(علیهماالسلام) را در کوفه شنیده بودند، به عمق فاجعه پی برده و خویشتن را در گناهی بزرگ و خسرانی عظیم میدیدند و از آن روز، بذر خونخواهی امام حسین(علیهالسلام) پاشیده شد و زدودن لکه ننگی که بر پیشانیها نقش بسته بود، وجهه همّت قرار گرفت.
سال قبل از آن بیش از چهارهزار نفر مرد جان بر کف به فرماندهی صحابی نامدار، سلیمانبن صُرَد خُزاعی با سپاهیان بیشمار شام درآویختند و جان بر کف جنگیدند و اکثریت قریب به اتفاق آنان با خون خویش توبهنامهشان را امضا کردند و حالا پس از یک سال با سازماندهی جدید تحت زعامت مختار قیامی دیگر را پی میگیرند.