علم و دانش
برگی از استقامت ...

سلام 

خیلی گیج می زدم آنقدر قاطی کرده بودم که بی حدّ و حصّر بود نمی دانستم برای بازگشت به حالت عادی از کجا باید شروع میکردم، یاد این سخن افتادم که هر وقت خیلی شاد و یا خیلی غمگین بودید به اهل قبور سری بزنید . به همین خاطر بی پروا رفتم گلزار. یادمه پنجشنبه صبح خیلی زود بود، برعکس همه روزهای پنجشنبه که گلزار قیامت بود، اون روز بجز من و باغبون و متصدی امور دفتری گلزار تقریباً توی اون ساعت کسی نبود از زهرا شنیده بودم که مزارش تقریباً کجاست، اما از اونجایی که هیچ وقت دوست نداشتم دنبال چیزی بگردم رفتم دفتر گلزار سلام کردم و گفتم ببخشید آقا مزار شهیدان امیر حسین و مجید ... را می خواهم دفتر را که باز کرد آدرس مزار مجید را نوشت اما هر چی گشت نشانی از مزار امیرحسین نبود فقط در همین حدّ می دانست که توی قعطه هفده یا هجده هست و گفت خواهر اگر مزار این بزرگوار را پیدا کردی آدرسش را بیار تا من ثبتش کنم شروع کردم به گشتن با آدرسی که متصدی گلزار داده بود دنبال قبر مجید بودم اما پیداش نمی کردم یه دفعه که سرم را بلند کردم عکس امیرحسین را دیدم خوشحال شدم رفتم سر مزارش نشستم غریبه بود اما نمی دانم چرا راحت نشسته بودم انگار که چند سالیه می شناختمش دلم می خواست شکایتهای همه دنیا را بهش بکنم اما حسی بهم می گفت باید راهنمایی بخوام شنیده بودم که اگر اذن داشته باشن باهات صحبت می کنن اما تجربه نکرده بودم و پیش خودم می گفتم چی بگم؟ آخه، چطوری؟ شاید اصلاً جواب من را نده ؟؟؟

با گلابی که داشتم مزار را شستم و پیش خودم گفتم من زیارت می خوانم تو راهنما بهم بده باور کردنی نبود شاید به وضوح با من حرفی نزد اما راهنمایی های اون از طریق زیارت عاشورا خیلی جالب بود و من هم از سر درگمی راحت شدم و تقریباً مسیر را پیدا کردم در این میان یاد شهیدی کردم که در شرایط سختی در دست دشمن گیر کرده بود و برای اینکه فرمانده را از وضعیت خود آگاه کند با صدای بلند زیارت عاشورا را می خواند و نشانی می داد . من هم شروع کردم اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ یاد صحنه پر از درد عاشورا کردم و مظلومیت حسین بن علی علیه السلام ادامه دادم فَلَعَنَ اللهُ اُمَهً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَ اَلْجَوْرِ عَلَیْکُمْ اَهْلَ اَلْبَیْتِ وَ لَعَنَ اللهُ اُمَّهَ دَفَعَتْکُمْ هنوز یک روز از ایام فاطمیه باقی مانده بود توی این فراز احساس کردم لعن بر قاتلین زهرای مرضیه و اولادش را باید مدام تکرار کنم تا از وسوسه های شیطانی نجات بیابم و فراموش کنم آنچه بر من گذشته و خواهد گذشت زیرا سختی اولاد نبی مکرم اسلام و زهرای اطهر بیشترین مظلومیت را به همراه داشت . وقتی یاد آن همه مشکل که همه باهم به سراغم آمده بود حین خواندن زیارت یکباره رسیدم به فرازی که می گفت : مُصْیبَتاً ما اَعظَمُها وَ اَعْظَمَ رَضْیَّتها بی اختیار یاد ام المصائب زینب کبری افتادم صبر کردم شاید این حرفها را بارها و بارها از این و آن شنیده بودم اما آن روز برای من تازگی عجیبی داشت . در آن حین یاد اباعبدالله الحسین به هنگام شهادت ابالفضل العباس افتادم لفظ اَلآنَّ قَد اِنْکَثَرَ ظَهْرِی را بر زبان آورد اما به محض دیدن زینب کبری کوه صبر و استقامت امید از دست رفته را باز یافت و پیکر برادر را رها کرد و به سوی خیمه ها رفت . حالا من رسیده بودم به سجده زیارت سر بر سنگ مزارش گذاشتم و ذکر را خواندم « اَلّلهُمَّ لَکَ الْحَمّدُ حَمْدَ الشّاکِرینَ لَکَ عَلی مُصاِبهِمْ اَلْحَمْدُ لِلّهِ عَلی عَظیمِ رَزِیَّتی اَللّهَمَّ ارْزُقْنی شَفاعَةَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ وَ ثَبِتْ لی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ اَصْحابِ الْحُسَیْنِ اَلْذَّیْنَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامْ » . در این زیارت درسهایی یافتم که بارها و بارها شنیده بودم اما آن روز از سر کلاس درس استادی شنیدم که همراه با تئوری، کلاس عملی را مانند فیلمی برایم به نمایش گذاشته بود و تمام مطالب را با صحنه های واقعی آموزش می داد و در تمام مدتی که فرازها را می خواندم همراهم بود و راهنماییم می کرد ... .

-----------------------------

بعد نوشت :‌ افتخار من این است که مزار این بزرگوار در شهر من است ... .

باز نوشت :  در کنار چشمان گناهکارم تابوتی را می بینم که روی شانه های مردم تشیع می شود تا اینکه کنار من به زمین نهاده می شود پرچم پر افتخار میهن را از رویش بر می دارم و در تابوت را باز می کنم پیکر را می شناسم اما تنها تاسفی که دارم این است که چشم هایش هنوز باز است و منتظر ....

شهدا در قهقه مستانه عند ربهم یرزقونند  


http://gorooh.parsiblog.com/PhotoAlbum/dars2/10e9328c176de902f34269074578f82d.gif

  نوشته شده در روز پنج شنبه 87/8/30  ، تعداد


مطالب طلایی - کلیک کنید

آمــار سایت

بازدیــــد امـــــروز : 7
بازدیــــــــد دیـــــــــروز : 210
بازدیـــــــــد کــــــــــل : 864080
تعـــــداد یادداشت هـــــــا : 2732
منوی اصلی

صفحـه اول سایـت

تحقیق هــای قابل ویــرایش

پاورپوینت هـای آموزشـی و درسی

طرح درس هـای برتر معلمان

نظرات و پیشنهادات

فهرست موضوعی یادداشت ها

دانستنیها و اطلاعات علمی
مطالب مربوط به درس و مدرسه
بانک طرح درس دوره ابتدایی
بانک طرح درس متوسطه اول
بانک طرح درس متوسطه دوم
پاورپوینت و اسلاید های درسی
آموزش و ترفندهای کاربردی
تحقیق و مقاله های آموزشی
انیمیشن و محتواهای درسی
آشنایی با موجودات هستی
سوال و جوابهای علمی
سبک زندگی و ارتقا سلامت
لیست آخرین مطالب

پاورپوینت درس 17 فارسی پایه یازدهم: خاموشی دریا
پاورپوینت درس 16 فارسی پایه یازدهم: قصه عینکم
دانلود پاورپوینت جنگ تحمیلی رژیم بعثی حاکم بر عراق علیه ایران در
دانلود پاورپوینت آرمان ها و دستاوردهای انقلاب اسلامی درس 25 تاری
پاورپوینت درس 9 فارسی پایه یازدهم: ذوق لطیف
پاورپوینت درس 8 فارسی پایه یازدهم: در کوی عاشقان
پاورپوینت درس 7 فارسی پایه یازدهم: باران محبت
پاورپوینت درس 6 فارسی پایه یازدهم: پرورده عشق
پاورپوینت علوم پنجم، درس11: بکارید و بخورید
پاورپوینت علوم سوم، درس4: اندازه گیری مواد
پاورپوینت درس 7 فارسی پایه اول دبستان
طرح درس و روش تدریس ریاضی ششم، فصل1: یادآوری عددنویسی
پاورپوینت نکات و سوالات هدیه های آسمان دوم، درس10: خانوادهی مهرب
دانلود طرح درس خوانا قرآن پایه ششم درس آب و آبادانی
طرح درس و روش تدریس ریاضی اول، تم 21: مهارت جمع چند عدد، ساعت و
[همه عناوین(2651)][عناوین آرشیوشده]

http://www.parsiblog.com/PhotoAlbum/riazi/6af5e218c7b634c3d7afd741834f59d2.jpg