اگر بخواهیم ایران را سرزمینی مقدس تلقی کنیم، برای ما که ایرانی هستیم، بسیار اغواکننده خواهد بود. اما مقدس نامیدن سرزمین ایران به هیچ وجه تناقضی با عدم تقدس سرزمینهای دیگر ندارد. هنگامی که به جغرافیای ایران در کتابهای دینی و اسطورهای نظر میکنیم، زمانی که با باورهای ایرانی سرو کار داریم، وقتی که معماری و بناهای مقدس را مد نظر داریم یا به کوههای مقدس اشاره میکنیم یا به درختان و روزها و رودها و ادبیات و مراسم آیینی میاندیشیم، همواره تقدس ایران برایمان تداعی میشود. "فریدون" بهترین قسمت زمین، مرکز جهان، ایران را به ایرج داد. مرکز جهان به خودی خود از نمادهای تقدس به شمار میرود. از بوسیدن تکهای نان که بر روی زمین افتاده تا آیین سوگ سیاوش و از مراسم پیر شالیار تا جشن شست و سه سالگی ترکمنها، همه و همه از تقدس باورها در این سرزمین حکایت دارد. از چغازنبیل گرفته تا تخت جمشید و از مسجد جامع امام اصفهان گرفته تا خانه ایرانی، با معماری آمیخته به تقدس سرو کار داریم. از بیستون تا سبلان و از البرز تا الوند، کوههای مقدس داریم. از چشمهای در روستایی کوچک در دل کویر تا قناتی در جنوب، آبها و چشمهها و رودهایی مقدس داریم. از سرو تا نیلوفر و از لاله واژگون تا چنار، سرزمینی داریم پر از گیاهان مقدس. از اهورامزدا تا امشاسپندان و از مهر تا آناهیتا،نیروهای اهورایی مقدس پشتیبانمان هستند. یک جایی قدمگاه داریم و در جای دیگر نظرگاه، یک جایی پیری خفته است و در مکانی دیگر، عارفی سر بر بالین خاک نهاده. در مکانی دیگر، امامی یا امامزادهای مقبرهای دارد و یا بالاخره قدمگاهی. در سرزمین ما ایران، از جماد تا نبات و از فرش تا عرش و از آدم تا خدا،بسیاری چیزها مقدسند. برای اطلاعات بیشتر فقط به یک مورد در رابطه با تقدس سرزمین ایران، اشاره میکنیم: آتاناسیوس، مشهور به کیرچری (80-1601) محققی پرشور بود. از وی به عنوان مخترع دستگاه نشاندهنده اسلاید و نویسنده کتاب «موندوس سابترانئوس» که در مورد آتشفشانها و جزر و مد است، یاد میشود. کتاب دیگر او به نام «آرکا نوا» که در آمستردام در سال 1675 به چاپ رسید، کتاب قطوری در مورد کشتی نوح است. این کتاب به سه بخش تقسیم می شود و سه دوره قبل از وقوع طوفان نوح، زمان اتفاق آن و بعد از این رویداد در آن توصیف شده و اطلاعاتی درباره طرح و نقشه اولیه ساختار این کشتی سه طبقه، نظیر اندازه اتاقهای مختلف برای جادادن حیوانات و پرندگان در طبقات اول و سوم و غذا در طبقه دوم ارائه میدهد. این کشتی 300 ارش (واحد اندازهگیری در قدیم حدود 22-18 اینچ یا تقریبا معادل طول آرنج تا نوک انگشت وسط یا 0.5 متر) طول، 50 ارش عرض و 30 ارش ارتفاع داشته است. وی در ادامه به شرح مختصری درباره تمام گونههای جانوری (حشرات را شامل نمیشود) که به صورت جفت در این کشتی بودند، میپردازد. نویسنده همچنین در این کتاب نقشهای از بهشت زمینی ارائه میدهدکه در این تصویر چند موضوع جالب توجه ماست: نخستین مطلب این است که نام خلیج فارس به نام اصلی آن،sinus persicus" " آمده است. همان نامی که سعی در تحریف آن شده و تصویرهایی اینچنینی جوابگوی مدعیان است. دو رودی هم که از بهشت خارج میشوند، به خلیج فارس میپیوندند. خلیجی که همواره متعلق به ایرانیان بوده و با توجه به این شکل از قداست خاصی هم برخوردار میشود. باغی(بهشتی) که در این شکل دیده میشود، به همان سبک باغهای ایرانی است. در این باغ، رودها در مرکز بهشت به هم میپیوندند. و این همان چیزی است که در باغ ایرانی هم مشاهده میشود. در واقع مرکز باغ ایرانی، محل تجلی آب است. از طرف دیگر اطراف این بهشت زمینی، دیوار کشیده شده و محصور است. یکی از نمادهای بارز باغایرانی، محصور بودن و در واقع درونگرایی آن است. این یک حقیقت است که بیشتر فرهنگها، لغت به معنای "بهشت" را از لغتی ایرانی برداشت کردند. به عبارت دیگر، لغت "پرادیزیس" یونانیان از "پایری دئزه" ایرانی آمده است. "پردیسو" در زبان اکدی، "پردس" در عبری و "پاردس" ارمنی نیز از همین کلمه اوستایی ایرانی آمده است. بعدها کلمه "فردوس" که دوبار هم در قرآن آمده از دین یهود و از زبان عبری به اسلام رسید. فردوس هم که بنابراظهار دهخدا به معنی "بهشت" و "بهترین جای در بهشت" است ازنظر مفسران قرآن معنی باغ و بستان میدهد. گویا واژه باغ در زبان پهلوی به همین شکل "bagh"، به کار برده شده و در زبان ایرانی باستان هم با تلفظ "baga" به معنی بخش، تقسیم و زمین زیر کشت است، که البته بیربط با واژه بغ (bagh) به معنی خدا،نیست. از این روست که باغ ایرانی در معماری خانه، مسجد و کاروانسرای ایرانی نمود پیدا میکند. ازجمله نکتههای دیگری که در تصویر این بهشت زمینی تصور میشود، به چهار بخش تقسیم شدن است: یکی دیگر از ویژگیهای باغ ایرانی، تقسیم به چهار است که البته ربط عدد 4 با خدا کم نیست.