علم و دانش
ترانه خواب 2


به امــــید تــــو رو دیــدن


چشــام رو هــم میذارم


واســـــه دیدنت تــو رویا


اشــک دلتنگــی میبارم


آرزومــــــه کـــه دوبـــاره


پا بــــذاری تـــوی خوابم


بگـــم آی عـــروس قصه


تـــو فقط بشـــی جوابم


از تو آســمون چشمات


بریزی واســـم ســـتاره


بشــم آســــمونی از تو


بگیـــــرم عــمری دوباره


بخونی واســم تو خوابم


قصــه مجــــنون و لیلی


من بگـــم واست عزیزم


تــــو بگــی البته خیلی!


چی میشه واسم بیاری


یه بغــــــل گـــل شقایق


یه ســــبد گـــــل محبت


تا بدونم شـــدی عاشق


(شایان نجاتی)


تماس با شاعر


09192313451




http://gorooh.parsiblog.com/PhotoAlbum/dars2/10e9328c176de902f34269074578f82d.gif

  نوشته شده در روز چهارشنبه 89/5/6  ، تعداد
باز هم لطیفه!!!

سلام من واقعا معذرت میخواهم که 9ماه است به روز نشده ام! اما من تصمیم دارم زین پس حداقل ماهی یک بار به روز شوم.
از نظرات امیدوارکننده شما متشکرم!!!


نوشته های از آب گذشته!!!!


جکهای ملانصرالدین


ملا در بالای منبر گفت : هرکس از زن خود ناراضی است بلند شود. همه ی مردم بلند شدند جز یک نفر. ملا به آن مرد گفت : تو از زن خود راضی هستی؟ آن مرد گفت : نه ... ولی زنم دست و پامو شکسته نمی تونم بلند شم!



یک روز ملانصرالدین خرش را در جنگل گم می کند. موقع گشتن به دنبال آن یک گورخر پیدا می کند. به آن می گوید: ای کلک لباس ورزشی پوشیدی تا نشناسمت!


لطیفه


مردی که در و پنجره می ساخت رفته بود خواستگاری، پدر عروس پرسید : آقا داماد چه کاره اند؟ داماد خواست کلاس بذاره گفت : من ویندوز نصب می کنم!!!


غضنفر رو برای اولین بار می برند توی هلی کوپتر ، توی آسمان از سمت چپی اش می پرسه : شما گرمتونه ؟ طرف می گه : نه. از سمت راستی اش می پرسه شما گرمتونه ؟ اون یکی هم می گه نه. بعد غضنفر بلند می گه : آقای خلبان هیچ کس گرمش نیست. اون پنکه سقفی رو خاموشش کن (پره های هلی کوپتر!)


یه بار یه دیوونه دنبال رئیس بیمارستان می اندازه . خلاصه رئیس بیمارستان رو تو یه بن بست گیر میاره. رئیس بیمارستان با ترس می گه از جون من چی می خوای ؟ دیوونه هه می ره با دست بهش می زنه می گه حالا تو گرگی!






http://gorooh.parsiblog.com/PhotoAlbum/dars2/10e9328c176de902f34269074578f82d.gif

  نوشته شده در روز چهارشنبه 89/5/6  ، تعداد
داستان طنز

واقعا معذرت می‏خواهم که به نظراتتون جواب ندادم آخه بیشترشون درخواست تبادل لینک بود، ولی سعی می‏کنم از این به بعد به نظراتتون رسیدگی کنم!


ماجرای طنز


روزی مردی به سفر میرود و به محض ورود به اتاق هتل ، متوجه میشود که هتل به کامپیوتر مجهز است . تصمیم میگیرد به همسرش ایمیل بزند . نامه را مینویسد اما در تایپ ادرس دچار اشتباه میشود و بدون اینکه متوجه شود نامه را میفرستد . در این ضمن در گوشه ای دیگر از این کره خاکی ، زنی که تازه از مراسم خاک سپاری همسرش به خانه باز گشته بود با این فکر که شاید تسلیتی از دوستان یا اشنایان داشته باشه به سراغ کامپیوتر میرود تا ایمیل های خود را چک کند . اما پس از خواندن اولین نامه غش میکند و بر زمین می افتد . پسر او با هول و هراس به سمت اتاق مادرش میرود و مادرش را بر نقش زمین میبیند و در همان حال چشمش به صفحه مانیتور می افتد:

گیرنده : همسر عزیزم

موضوع : من رسیدم

میدونم که از گرفتن این نامه حسابی غافلگیر شدی . راستش انها اینجا کامپیوتر دارند و هر کس به اینجا می اد میتونه برای عزیزانش نامه بفرسته . من همین الان رسیدم و همه چیز را چک کردم . همه چیز برای ورود تو رو به راهه . فردا میبینمت . امیدوارم سفر تو هم مثل سفر من بی خطر باشه . وای چه قدر اینجا گرمه  !!


http://gorooh.parsiblog.com/PhotoAlbum/dars2/10e9328c176de902f34269074578f82d.gif

  نوشته شده در روز چهارشنبه 89/5/6  ، تعداد
طنز دفاع مقدس!


سلام بر شما!


حالا که بعد از یه مدت طویل و مدیدی وبلاگم رو به روز کردم گفتم در یک حرکت نمادین "لطیفه های دفاع مقدس" بنویسم.


ایشا الله خوشتون بیاد.                             نظر یادتون نره!


256 بفرستید


برای اینکه شناسایی نشیم  تو مکالمات بی سیم برای هر چیزی یک کد رمز گذاشته بودیم.کد رمز آب هم 256 بود.من هم بی سیم چی بودم .چندین بار با بی سیم اعلام کردم که 256  بفرستید.اما خبری نشد .بازهم اعلام کردم برادرای تدارکات 256تموم شده برامون بفرستید ، اما خبری نمی شد .تشنگی و گرمای هوا امان بچه ها را بریده بود. من هم که کمی عصبانی شده بودم و متوجه نبودم بی سیم رو برداشتم و با عصبانیت گفتم مگه شما متوجه نیستیدبرادرا؟ میگم 256 بفرستید بچه ها از تشنگی مردند.تا اینو گفتم همه بچه ها زدند زیر خنده و گفتند با صفا کد رمز رو که لو دادی.اینجا بود که متوجه اشتباهم شدم و با بچه ها زدیم زیر خنده و همه تشنگی رو یادشون رفت.


همه برن سجده..!!!


شب سیزده رجب بود. حدود 2000 بسیجی لشگر ثارالله در نمازخانه لشگر جمع شده بودند.


بعد از نماز محمد حسین پشت تریبون رفت و گفت امشب شب بسیار عزیزی است و ذکری دارد که ثواب بسیار دارد و در حالت سجده باید گفته شود. تعجب کردم! همچین ذکری یادم نمی آمد! خلاصه تمام این جمعیت به سجده رفتند که محمد حسین این ذکر را بگوید و بقیه تکرار کند. هر چه صبر کردیم خبری نشد. کم کم بعضی از افراد سرشان را بلند کردند و در کمال ناباوری دیدند که پشت تریبون خالی است و او یک جمعیت 2000نفری را سر کار گذاشته است.


بچه ها منفجر شدند از خنده و مسئولان به خاطر شاد کردن بچه ها به محمد حسین یک رادیو هدیه کردند!


 


اخوی عطر بزن


شب جمعه بود


بچه ها جمع شده بودند تو سنگر برای دعای کمیل


چراغارو خاموش کردند


مجلس حال و هوای خاصی گرفته بود هر کسی


زیر لب زمزمه می کرد و اشک میریخت


یه دفعه اومد گفت اخوی بفرما


عطر بزن ...ثواب داره


- اخه الان وقتشه؟


بزن اخوی ..بو بد میدی ..امام زمان نمیاد تو مجلسمونا


بزن به صورتت کلی هم ثواب داره


بعد دعا که چراغا رو روشن کردند


صورت همه سیاه بود


تو عطر جوهر ریخته بود...


بچه ها م یه جشن پتوی حسابی براش گرفتند..


 


 پلنگ صورتی


شب عملیات بود .حاج اسماعیل حق گو به علی مسگری گفت:ببین تیربارچی چه ذکری میگه که اینطور استوار جلوی تیرو ترکش ایستاده و اصلا ترسی به دلش راه نمیده .


نزدیک تیر باچی شد و دید داره با خودش زمزمه میکنه :دِرِن ، دِرِن ، دِرِن ،...(آهنگ پلنگ صورتی!)


معلوم بود این آدم قبلا ذکرشو گفته که در مقابل دشمن این گونه ،شادمانه مرگ رو به بازی گرفته


 


منبع: طنز جبهه


http://gorooh.parsiblog.com/PhotoAlbum/dars2/10e9328c176de902f34269074578f82d.gif

  نوشته شده در روز چهارشنبه 89/5/6  ، تعداد
پاسخگویی به سوالات ورد

سوالات خود را در مورد ورد بپرسید و جواب بگیرید.

http://gorooh.parsiblog.com/PhotoAlbum/dars2/10e9328c176de902f34269074578f82d.gif

  نوشته شده در روز چهارشنبه 88/9/4  ، تعداد
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >


مطالب طلایی - کلیک کنید

آمــار سایت

بازدیــــد امـــــروز : 53
بازدیــــــــد دیـــــــــروز : 355
بازدیـــــــــد کــــــــــل : 865227
تعـــــداد یادداشت هـــــــا : 2732
منوی اصلی

صفحـه اول سایـت

تحقیق هــای قابل ویــرایش

پاورپوینت هـای آموزشـی و درسی

طرح درس هـای برتر معلمان

نظرات و پیشنهادات

فهرست موضوعی یادداشت ها

دانستنیها و اطلاعات علمی
مطالب مربوط به درس و مدرسه
بانک طرح درس دوره ابتدایی
بانک طرح درس متوسطه اول
بانک طرح درس متوسطه دوم
پاورپوینت و اسلاید های درسی
آموزش و ترفندهای کاربردی
تحقیق و مقاله های آموزشی
انیمیشن و محتواهای درسی
آشنایی با موجودات هستی
سوال و جوابهای علمی
سبک زندگی و ارتقا سلامت
لیست آخرین مطالب

پاورپوینت درس 17 فارسی پایه یازدهم: خاموشی دریا
پاورپوینت درس 16 فارسی پایه یازدهم: قصه عینکم
دانلود پاورپوینت جنگ تحمیلی رژیم بعثی حاکم بر عراق علیه ایران در
دانلود پاورپوینت آرمان ها و دستاوردهای انقلاب اسلامی درس 25 تاری
پاورپوینت درس 9 فارسی پایه یازدهم: ذوق لطیف
پاورپوینت درس 8 فارسی پایه یازدهم: در کوی عاشقان
پاورپوینت درس 7 فارسی پایه یازدهم: باران محبت
پاورپوینت درس 6 فارسی پایه یازدهم: پرورده عشق
پاورپوینت علوم پنجم، درس11: بکارید و بخورید
پاورپوینت علوم سوم، درس4: اندازه گیری مواد
پاورپوینت درس 7 فارسی پایه اول دبستان
طرح درس و روش تدریس ریاضی ششم، فصل1: یادآوری عددنویسی
پاورپوینت نکات و سوالات هدیه های آسمان دوم، درس10: خانوادهی مهرب
دانلود طرح درس خوانا قرآن پایه ششم درس آب و آبادانی
طرح درس و روش تدریس ریاضی اول، تم 21: مهارت جمع چند عدد، ساعت و
[همه عناوین(2651)][عناوین آرشیوشده]

http://www.parsiblog.com/PhotoAlbum/riazi/6af5e218c7b634c3d7afd741834f59d2.jpg