سلام بر او که افتخار میکرد بر او جبرائیل و گفتگو میکرد با او در گهواره میکائیل .
سلام بر او که با خون، زخمهایش غسل داده شد .
سلام بر او که در حمایت از دین بی یاور ماند.
سلام بر گریبانهای چاکخورده ، لبهای از عطش خشکیده و بدنهای عریان بر زمین مانده .
سلام بر او که فرشتگان آسمان بر او گریه کردند.
عنایت الهی شامل حالمان شد تا زائر نجف اشرف و کربلای معلی باشیم . آنچه ما را به پیمودن این راه و تحمل رنج سفر و بیم بادیه واداشت علاقه قلبی بود . از همه همنوردان عزیزمان طلب عفو و بخشش داریم . در حرم امیرالمومنین علی (ع) و حرمین شریفین ، دعا گویتان هستیم .
عشق است و آتش و خون ، داغ است و درد دوری ، کی میتوان نگفتن ، کی میتوان صبوری
کی میتوان نرفتن ، گیرم پری نمانده ، گیرم که سوختیم و خاکستری نمانده
با دوست عشق زیباست ، با یار بیقراری ، از دوست درد ماند و از یار یادگاری …
فریده و فرزانه حیدری